شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ شمسی چرا باید د ر برابر کرونا احتیاط کرد؟


ادامه از نوشتار پیشین

شبه یادداشتها

۲۲ خرداد ۱۴۰۰ شمسی


چرا باید د ر برابر کرونا احتیاط کرد؟

امروز یک شنبه است و ما در قرنطینه هستیم . علت کرونا هرچه که باشد؛ بلای ناگهانی آسمانی که از سوی عرش برین بر سطح زمین نازل شده، و یا اشتباه یک مرکز ویروس سازی و ویروس شناسی که این نکبت و بلای عالمگیر از آنجا به بیرون و در اثر یک بی احتیاطی انتشار یافته ، و یا خدای نکرده عملی عمدی باشد هرچه باشد ، کرونا خود بشر و تمدن روی کره زمین را مورد هجوم قرار داده است. 

بنابر این ناچاریم به علم اعتماد کنیم، واکسن بزنیم، تا سر حد توان از مسافرت و مهمانی و گردش های میان جمعیت کم کنیم، ماسک بزنیم، قوانین بهداشتی را رعایت کنیم.

مشکل فقط مردن نیست بلکه مشکل در این است که این بیماری در نوع شدید اش هر لحظه مردن را به همراه دارد: زجر تنفسی!




شبه یادداشتها ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ شمسی: مصیبت نامه آقای بیلگیتس صاحب کمپانی میکرو سافت و کشاورز نمونه و ...


ادامه از نوشتار پیشین

شبه یادداشتها

۲۱ خرداد ۱۴۰۰ شمسی

مصیبت نامه آقای بیلگیتس

چه می شود کرد ؟ چنین است رسم سرای سپنج! ما ضعیفان باید غم افرادی مانند آقای بیلگیتس  را بخوریم که صاحب کمپانی میکروسافت و تولید کننده برنامه های کامیپوتری و دارنده ثروت ناچیزی حدود صد میلیارد دلار است. 

حدود دو سه سالی بود سخنرانیها و مصاحبه آقای بیلگیتس را می خواندم و تعقیب می کردم .

 در سه چهار سال قبل ایشان اخطار می داد که یک اپیدمی جهانی خواهد آمد(نمی دانم از کجا فهمیده بود، شاید پول و ثروت زیاد علم غیب هم نصیب  می کند، و نمی دانم برای دلسوزی بشر این حرفها را می زد  و یا این که به او گفته بودند که تو بگو ! ما تو را خواهیم داشت) او گفت و گفت...

 ! حتی او  گفت بیت کوین نخرید من که پولهایم را دادم واکسن خریدم، واکسن حصبه، آبله ، سدخک و... (لابد قرار است اینها هم در سطح جهان ظهور پاندمیک داشته باشند. )

پس از این حرفها بود که ناگها ن اطلاع رسانی در باره بیلگیتس حالت افشاگری خیلی مودبانه و از نوع غربیش آغاز شد؛ از جمله این که : دوسوم زمینهای کشاورزی امریکا را آقای بیلگیتس خریده است، آقای بیلگیتس در کشورهای دیگر هم زمین و آنهم بهترینهایش را خریده و در آنجا کشاورزی می کند...سپس  بحث ها به اینجا کشیده شد که آقای بیلگیتس در کمپانی میکروسافت فقط زنان زیبا و جوان را استخدام می کند...آنگاه نوشتند و گفتند که آقای بیلگیتس مشکلات خانوادگی دارد...و سپس ادامه دادند تا این که با شوق و ذوق خبر طلاق و جدایی آقای بیلگیتس از همسرش و پرداخت یک میلیاردو هشتصد میلیون دلار جریمه توسط بیلگیتس به همسرش را به اطلاع همه رساندند...و بعد نوشتند که آقای بیلگیتس فراری شده و دریک کاخی شبیه به غار زندگی می کند...

با ابن خبر ها من فکر کردم که مصیبت نامه آقای بیلگیتس به پایان رسیده است ولی امروز گزارشی را در بیزینس اینسایدر دیدم که فکر می کنم از ضربات قبلی محکمتر باشد. گزارش از نوع فضایی بود: 

"گزارش شده سیب زمینی هایی که بصورت سرخ کرده در رستورانهای مک دونالد بفروش می رسد در مزارع آقای بیلگیتس تولید می شود و این قدر این تولید سیب زمینی وسیع است که حتی از فضا هم می توان آنها را مشاهده کرد."


این طور که پیش می رود آقای بیلگیتس این بار نه یک کاخ به شکل غار ، بلکه به یک غار واقعی باید پناه ببرد.


امیر تهرانی 

ح.ف


شبه یادداشتها ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ شمسی (۲): به یاد سفری فراموش نشدنی(۲)


ادامه از نوشتار پیشین

شبه یادداشتها
۲۱ خرداد ۱۴۰۰ شمسی

به یاد سفری فراموش نشدنی(۲)
از گیلان سفر خود را به سمت اردبیل ادامه دادیم. تا خود اردبیل دو ساعت و نیم راه است.زیبایی جاده نقش صنع بر پر ده هستی بود. گویی همه چیز را پیمانه کرده و در کنار هم قرار داده بودند.
خورشید سخاوتمندانه ولی با حرارت معتدل می درخشید و پرتوهایش  از میان در ختان سپیدار به ما می رسید که  دو سوی جاده صف کشیده و با باد ملایم جاری در هوا تکان می خوردند و برگهای سبزشان را به رقص و طرب وا می داشنتد.
جایی برای صرف چای نگه داشتیم .ملایمت و شور دوست داشتنی در فضا موج می زد به ، هر طرف که می نگریستی گویی نقاش ازل بر همه هستی دست نوازش کشیده بود.واقعا از او سپاس که آن همه شادمانی را بر جهان فرو می بارد.

اردبیل
سر انجام به اردبیل رسیدیم. شهر مردمان خونگرم با تاریخی طولانی !
ظهر گذشته بود و ما بدنبال قدیمی ترین و مشهورترین چلوکبابی ار دبیل می گشتیم که کبابهایش شهرت ملی دارد.
ما زبان آذری نمی دانستیم. پیرمردی محترم سعی می کرد با زبان ترکی و فارسی مخلوط و با کوشش بسیار آدرس چلوکبابی مورد نظر را به ما نشان دهد.سخاوت و همتش ما را تحت تاثیر قرار داد.
براه افتادیم... ناگهان پسر جوانی که لباس کارکنان سالن غذا فروشی را برتن داشت با ما به راه افتاد. او از جلو حرکت می کرد و ما پشت سر او ، گویی که مواظب بود  ما اشتباه نرویم.
و سرانجام به جلوکبابی مورد نظر رسیدیم و پسر جوان به زبان محلی گفت   که به جایی که می خواستیم رسیده بودیم.
چلوکبابی در بازاری قدیمی قرار داشت و سالن آن نیز بشکل چلوکبابهای قدیم بود.
غذا را سفارش دادیم و خوردیم ، در هر لقمه تجربه کردیم که بیست و پنج سال بود که چنان چلوکباب خوشمزه ای نخورده بودیم. ما را بیاد دوران چلو  کبابهای اصل تهران انداخت.

ادامه دارد...

امیر تهرانی

ح.ف

شبه یادداشتها ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ شمسی پس ما و امثال ما در کجای اقتصاد جهانی هستیم؟



شبه یادداشتها

۲۱ خرداد ۱۴۰۰ شمسی

پس ما   و امثال ما  در کجای اقتصاد جهانی هستیم؟

امروز سایت کاپیتالیست  نمودار زیر را  منتشر کرد  و  ۱۰۰ شرکت بزرگ جهان را در این نمودار مشخص نمود.

 از جمله  نکات جالب این بود که این شرکتهای بزرگ اغلب در آمریکا هستند و تعدادی مشخص در چین ! البته اروپا و کره جنوبی ، تایوان ، و چندتایی دیگر نیز مانند هند  در این نمودار حضور دارند. 

ونکته جالب تر دیگر این که از کشورهای اسلامی فقط عربستان با صادرات گاز و نفت حضور دارد که البته سهم سرمایه ای بازار آن ۱.۹ تریلیون دلار است؛ یعنی ۱.۹ هزار میلیون دلاراست!

یعنی  ما که هیچ،  حتی روسیه و ترکیه نیز در این جدول یافت نمی شوند. بر این اساس باید از خودمان بپرسیم از لحاظ اقتصادی ما چگونه می توانیم در آینده سهم حتی متوسط و یا اندکی از این جدول و نمودار را به خود اختصاص دهیم؟

این یعنی آینده مطمئن برای میلیونها ایرانی!

بنظر می رسد چین رقابت با آمریکا را مدتها آغاز کرده است و موفق هم بوده است. 

مطلب  مهمتر این است که کشور سوئیس که به اندازه یکی از استانهای ماست در این جدول حضور دارد و با شرکتهای داروئیش سهم خوبی را به خود اختصاص داده است.

 یکی از مدیران شرکتهایی معروف دارویی سوئیس زمانی در تهران به محل کار من آمد تا داروی مزالازین را که برای معالجه ناراحتیهای روده مانند کولیت است معرفی کند  توضیح داد که کشور سوئیس خاک و زمین به اندازه کافی ندارد و به همین دلیل کارخانه های داروئیش در کشورهای دیگر قرار دارند و فقط دفترهای مدیریتی در سوئیس است. 

با توجه به آن که ما در این بیست ساله اخیر در زمینه تولید دارو پیشرفت خوبی داشته ایم همین صنعت دارو سازی می تواند آینده در خشانی بر ای آینده کشورمان تدارک ببیند.


امیر تهرانی

ح.ف








شبه یادداشتها(۴) ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ شمسی: بزرگترین دروغ جهان چیست؟



شبه یادداشتها(۴)

۱۹ خرداد ۱۴۰۰ شمسی

بزرگترین دروغ جهان چیست؟


پائلو کوئیلو در کتاب کیمیاگر و از قول کاهن یا پادشاه سالیم بزرگترین دروغ جهان را این گونه توصیف می کند :

...بزرگترین دروغ جهان این است که در یک لحظه اجاز ه بدهی 

پیرمرد نیز خواندن بلد بود شاید پیش تر آن کتاب را هم خوانده بود .

اگر آن طور که میگفت, کتابی خسته کننده بود, هنوز برای مبادله آن با کتابی 

د  یگری  فرصت داشت .

یپرمرد ادامه داد این کتاب درباره چیزی صحبت می کند  که تقر یبا همه کتابها دیگر از آن صحبت می کنند.

از ناتوانی آدم ها, در انتخاب سرنوشت خویش

و سر انجام کار ی می , کند که تمام مردم دنیا بزرگتر ین دروغ جهان را باور کنند .

جوانک شگفتزده پرسید : بزرگتر ین دروغ جهان چیست؟ 

این است که  در لحظه مشخصی از زندگیمان اختیارمان  را بر زندگی خود از دست می دهیم  و از آن پس سرنوشت در, زندگی ما فرمانروا می شود .این  بزرگتر ین دروغ جهان است .

جوانک گفت برای من اینطور نشده! می خواستم کشیش بشوم, و من تصمیم  گرفتم, چوپان بشوم .

ییرمرد گفت این طور بهتر است, چون تو سفر کردن را دوست دار ی

جوان اندیشید  فکرم را خوانده 


آیا می توان عمر جاودان داشت؟

می دانیم  که حسب تعلیمات دینهای بزرگ ، خداوند نه جسم است ، نه ماده است، نه مرکب است و نه چیزی که بتوان اورا دید ، عکسی از او انداخت، فیلمی از او تهیه کرد...او هیچ یک از این ویژگیها را ندارد. اما یک چیز بسیار بسیار مهم و اصلی دارد...و آن "روح "است. چون خود او می گوید" من از روح خودم نفخه ای در آدم دمیدم." بنابر این خدا روح دارد. و روح است یعنی نفخه ای ، جرعه ای، مشتی ، اندکی از روح بزرگ و بی انتهای اوست که به ما زندگی و حیات بخشیده است.

از این روح الهی در ما هم هست ، با این تفاوت که میزانش در مقایسه با روح خدا هم چون پشه ای بر  فرازد اقیانوس است ، و دیگر آن که همین اندک روح نیز باز به نزد خود او باز می گردد. 

یعنی اگر او اراده کند که این اندک روح در ما بماند و ما را ترک نکند ، زندگی ابدی و حد اقل عمری  تا پایان جهان حتمی است. 

مشکل در این است که آیا جسم ما عمر یک میلیارد ساله را می تواند تحمل کند؟

شاید بخاطر همین بوده که خیام شاعر نکته سنج ایرانی آرزوی بازگشت دوباره کرده و گفته است:

ایکاش که جای آرمیدن بودی                     این راه دراز را رسیدن بودی

کاش از پی صد هزار سال از دل خاک      یک لحظه مجال بر دمیدن بودی


امیر تهرانی

ح.ف