شبه یادداشتها  : دیروز و امروز

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی
شبه یادداشتها  : دیروز و امروز

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها ۹ خرداد ۱۴۰۰ شمسی: دیشب گدشته و آینده ترکیه در فضای استانبول درخشید.


ادامه از نوشتار پیشین


شبه یادداشتها

۹ خرداد ۱۴۰۰ شمسی

دیشب گدشته و آینده ترکیه در فضای استانبول درخشید.

اینروزها در استانبول هستم  به همراه خانواده عزیز و دوست داشتنیم.دو سه شب پیش سازمان فضایی ناسا از آن بالا ها به  استانبول پیامی فرستاد:

Hi  Istanbul, !You are glowing

استانبول سلام، تو می درخشی


و دیشب  وضعیت  رخشان  ترکیه که بیشتر آن طی همین بیست و دو سه سال بدست آمده است و آینده شگرفی که مسئولان ترکیه تصمیم دارند برای کشورشان رقم بزنند در آسمان و فضای استانبول و هم چنین بر روی برج معروف گالاتا در انتهای خیابان مشهور تکسیم  رقم ۵۶۸ نقش بست.

 این جشن رقص نور  معرف پانصد و شصت هشتمین سال فتح قسطنطنیه سابق و استانبول زیبا و پبیشرفته امروزی توسط سلطان محمد فاتح بود.

آنگاه آیه انا فتحنا لک فتحا مبینا که در زمان فتح مکه بر پیامبر اسلام (ص)  نازل شد با امواج نور در فضا  ظاهر شد. این آیه فتح و در قالب  پرتوهای نور و به مدد پیشرفته سیستم ها الکترونیکی برای نخستین بار بر بالای برج گالاتا  و مسجد ایا صوفیا در فضا به تصویر درآمد.


تصویر سلطان محمد فاتح که در بیست و یکسالگی استانبول را فتح کرد بصورت  سوار بر اسب  نمایش داده شد. 

در میان این نمایش زیبا  تابوت عهد که به موسی پیامبر نسبت داده شده بر بالای مسجد ایا صوفیا به تصویر در آمد که در دو طراف آن ریزشی از ذرات طلایی رنگ از بالا به پائین فروریختند و تابوت عهد به قطعات کوچکتر تقسیم و سپس محو شد  و گویی به مسجد ایا صوفیا پیوست تا در کنار نماز گذاران قرار گیرد.


انگاه عدد ۱۴۵۳  بر فضا نقش بست و علامت رسمی که بر پرچم ترکیه قرار دارد یعنی هلال ماه و ستاره بر پهنه آسمان به تصویر کشیده شد.

و من هم گفتم : ای استانبول واقعا می درخشی!


امیر تهرانی

ح.ف



ISTANBUL

The 568th anniversary of the conquest of Istanbul was celebrated with a visual feast in the Turkish metropolis.

Turkey's Communications Directorate organized a visual feast in cooperation with the Culture and Tourism Ministry to mark the anniversary of the conquest of Istanbul that changed the course of history.

Following the recitation of the 48th chapter of the Muslim holy book of Quran, Surah Al-Fath -- meaning Victory or Triumph -- in Hagia Sophia Grand Mosque, the celebrations continued with the virtual sky mapping show that was used for the first time at Galata Tower and Hagia Sophia, a symbol of the conquest.

The image of Fatih Sultan Mehmed Han (Mehmed the Conqueror) -- who conquered Istanbul at the age of 21, and turned the Ottomans into a world empire -- on horseback was also featured in the show.

Earlier, Communications Director Fahrettin Altun on Twitter said Istanbul will celebrate its holiday "with all its splendor."

* Writing by Jeyhun Aliyev in Ankara.

Anadolu Agency website contains only a portion of the news stories offered to subscribers in the AA News Broadcasting System (HAS), and in summarized form. Please contact us for subscription options.




شبه یادداشتها ۷ خرداد ۱۴۰۰ شمسی(یاداشت ۲): در خانه ماند ن تقصیر خودم بود.


شبه یادداشتها

۷ خرداد ۱۴۰۰ شمسی(یاداشت ۲): در خانه ماند ن تقصیر خودم بود

بعد از سه روز رفتم بیرون  اطراف منزل قدمی زدم. چرا سه روز بیرون نرفتم؟هوا بارانی بود؟ هوا خیلی گرم بود؟از ترس کرونا نرفتم؟ خیر! هیچکدام از اینها علت بیرون نرفتن نبود. شاید آن شعر که می گوید:

کفاره شراب خوری های بی شمار      هشیار در میانه مستان نشستند

پاسخ مناسبی باشد.

 اما خداوکیلی نه شرابی در کار بود نه کبابی! بلکه فقط زیاده روی در را ه رفتن که چهار روز پیش انجام دادم و اصلا در قدو قامت من نبود باعث پا درد شدید شد و من ناچار خروج از منزل را بر ای خود ممنوع کردم.

راستش وقتی فکرش را  می کنم  به این نتیجه می رسم که امروز رسیدم خیلی جاها از منزلگاه های زندگی ما  زیاده روی    می کنیم؛ در خوردن، در حرف زدن ، در شوخی کردن، در بسیار جدی بودن، د  ر  بد اخلاقی ، در خوش اخلاقی زیا د(که هیبت و شوکت آدمی ببرد)، در کار بدون استراحت، زندگی بدون  تمدد اعصاب و روح، در دوستی و در دشمنی و...

همه اینها باعث می شود که روزی نتوانیم حتی برای مدتها از خانه بیرون رفته و هوای آزاد استنشاق کنیم. شاید سلامتمان برای همیشه در خطر قرار گیرد. 


شبه یادداشتها: بخش هفتم ۷ خرداد ۱۴۰۰شمسی : عمر چند سال باشد خوب است؟ کیفیت مهم است یا کمیت؟


شبه یادداشتها: بخش هفتم

۷ خرداد ۱۴۰۰شمسی

عمر چند سال باشد خوب است؟


امروز روی  صفحه تاریخ  و تقویم این مطلب از قول فردریش نیچه نویسنده و متفکر جنجال ساز آلمان  نوشته شده بود:

"بتازگی گفته می‌شود که گوته با هشتاد و دوسال عمر، زیادی زیست! یعنی در سال‌های پایانی عمرش، آفرینش هنری نداشت. ولی من حتی یکی دو سال از همان «سال‌های زیادی» گوته را با قرن‌ها طول عمر مردمان مدرن، با سرافرازی مبادله می‌کنم."


واقعا گوته بودن و گوته شدن، سعدی بودن و حافظ شدن، ابن سینا بودن و آینشتین بودن، هم چون ادیسون زندگی کردن و آفرینش داشتن، مانند پاستور کار و زندگی کردن خود نوعی معجزه بشری است.


 یک کتاب خوب و مفید برای بشر، یک تحقیق علمی که زندگی را آسان تر کند، یک اکتشاف که جان انسانها را نجات دهد طلایی ترین و انسانی ترین میراثی است که از یک شخص بشری می تواند به یاد گار بماند.


ایکاش در دبستان و دبیرستان و دانشگاه بجای تلمبار کردن آن همه سالهای تاریخی و مطالب بی حاصل به فرزندان جامعه ها می آموختند که چگونه درست فکر کنند، چگونه صحیح انتخاب کنند، و چگونه از زندگی خود یک شاهکار بسازند.

ابن سینا پزشک، فیلسوف و دانشمند بی همتای ایرانی گفته است: مهم آن است که چگونه زندگی کنیم.وگرنه طول آن خیلی اهمیت ندارد. و خود او ۵۷ سال بیش عمر نکرد ولی به اندازه ۵ یا ۶ قرن کتاب قانون او که در باره پزشکی نوشته شده همراه با کتاب حا وی محمد زکریای رازی تنها دو مرجع مطمئن برای پزشکان جهان جهت معالجه بیماران بود

امیر تهرانی

ح،ف

شبه یادداشتها ۶ خرداد ۱۴۰۰ شمسی از کتاب طاعون آلبر کامو تا کرونای امروز


شبه یادداشتها

۶ خرداد ۱۴۰۰ شمسی

از کتاب طاعون آلبر کامو تا کوید ۱۹  امروز

امروز مجددا بخشی از کتاب طاعون نوشته آلبر کامو را خواندم . در این کتاب او از شیوع طاعون در شهری درالجزایر و از قول یک راوی گزارش می دهد. گفتگوهایی که بین مردم و کاراکترهای اصلی کتاب رد و بدل می شود می توانند برای جهان کرونا زده  امروز مفید باشند.

در میان این کاراکترها جوانی  روزنامه نگار  بنام رامبروجود دارد که قصد گریز از شهر را دارد. چون طبق مقررات ، خروج از شهر طاعون زده ممنوع است.ولی  او در آرزوی دیدن نامزدش می باشد که در پاریس زندگی می کند و سعی می کند از طریق فرزندان نگاهبان  شهر بگریزد. 

دکتر ریو پزشکی که مردانه به معالجه بیماران و مبارزه با طاعون پرداخته به او اعتراض می کند. رامبر پاسخ میدهد که قهرمان بازی را باید کنار گذارد. دکتر رامبر اعتراض کرده و می گوید: تنها راه مبارزه با طاعون،   درستی است. همه باید به وظیفه ای که دارند عمل کنند.

این در حالی است که طاعون همه شهر را در نوردیده و مردم دیگر در زمان حال زندگی نمی کنند. بلکه در گذشته بسر می برند. امید خود را از دست داده اند. ولی ازهم نپاشیده اند...گروه های داوطلب  بطور منظم به معالجه و دفن مشغول اند...طاعون سد مابین غنی و فقیر را برداشته است. چون ثروتمندان نیز طعمه طاعون می شوند...

وقتی در جریان بحث یک نفر به رامبر می گوید که همسر دکتر ریو در بیمارستانی در یکی از شهرهای مجاور بستری است ، رامبر به حیرت فرو می رود.

شب موعود  فرار می رسد و رامبر به خانه نگهبان شهر می رود تا پسرهای نگهبان او را فراری دهند. ولی ناگهان تصمیم می گیرد به شهر بر گردد ...مستقیما به بیمارستان می رود ...دکتر ریو را می بیند که سخت مشغول تلاش است. ..دکتر ریو منتظر تهیه واکسن توسط دکتر کاستل است...به دکتر ریو می گویند که رامبر امشب می گریزد. و رامبر با صدای بلند می گوید:"  من تصمیم عوض شده است. من اینجا می مانم. چه سودی دارد که من بفکر نجات خود باشم ولی به نجات دیگران فکری نکنم..."


امیر تهرانی

ح.ف

شبه یادداشتها(۴) پنجم خرداد ۱۴۰۰ شمسی : ماجرا ی تزریق واکسن کرونا


شبه یادداشتها(۴)

پنجم خرداد ۱۴۰۰ شمسی


 ماجرا ی تزریق واکسن کرونا 

ما هم اکنون در کشور دیگری بسر می بریم که امکاناتش و ثروتش در حال حاضر خیلی بیشتر از ایران عزیز ماست.   من و همسرم طبق جدول سن اینجا اولین دوز واکسن را دریافت کردیم . چون سیستم بهداشت و پزشکی اینجا کاملا کامپیوتری است و  همیشه بیمارستان و مراکز درمانی بطور دقیق وقت معاینه  و حضور را اعلام   می دارند و تاکید می کنند که حتما سر وقت در مطب پزشک بیمار حضور یابد. 

وقتی ما  واکسن نوبت اول را دریافت کردیم گفتند نوبت دوم این واکسن ۲۸ روز دیگر است که بیمارستان از طریق یی میل و واتس آپ به شما پیام می دهد که دقیقا در چه روزی و چه ساعتی برای تزریق دوم بیایید. ...ولی از بیمارستان خبری نشد.بناچار ما وارد سایت شدیم و خودمان ثبت نام کردیم. وقتی که دادند  تعجب بر انگیز بود: دو ماه پس از تزریق واکسن نوبت اول!

ولی ما در روز ۲۸ مراجعه کردیم و مسئول مربوطه گفت: شما۳۰  روز دیگر بیایید! گفتیم: ما ۲۸ روز پیش واکسن نوبت اول را زدیم اگر  ۳۰ روز دیگر بگذرد رویهم می شود ۵۸ روز !

به هر حال با گفتگو و تفهیم به ایشان  برای  ۱۶ روز دیگر برای ما نوبت تعیین کردند.

حال مشکل چیست؟

مشکلات اینها هستند:

- کشورهایی مثل آمریکا و انگلیس و روسیه همه واکسن ها را یکجا بلعیده اند.(پاسخشان این است: خودمان درست کردیم و ملت ما در وهله اول اهمیت است.)

-اصلا تهیه واکسن برای همه مردم کره زمین و توسط چند موسسه و شرکت محدود و معدود امکان پذیر نیست

پس چه باید کرد؟

  چه این کشور زیبا و دوست داشتنی   که ما فعلا در آن بسر می بریم و چه سرزمین عزیز خودمان و چه سرزمین ها  و کشورهای دیگر مثل ما ها باید همان گونه که بفکر ضروریات دیگر هستیم  از نظر مبارزه با اپیدمیها خود کفا شویم . 

و اگر امکان دارد کشورهایی مانند ما ها با یکدیگر موسسات و مراکز تهیه واکسن و داروی مشترک بوجود آورند تا بتوانند در آینده که وضعیتش هم نا معلوم است در زمان مورد نیاز مشترکا به مبارزه اپیدمیها بروند.

بله ! مشکل کمبود واکسن است.

 هستند کشورهایی که امکان مادی دارند و لی سازندگان منحصر بفرد واکسن ابتدا به سرزمین ها ی خودشان می پردازند. انگلستان از هم اکنون ۶۰ میلیون دوز واکسن برای فصل پائیز خود به فایزر سفارش داده است. یعنی واکسن خود را دارد واکسن کشور دیگر را هم می خواهد.

امیر تهرانی

ح.ف