ادامه از نوشتار پیشین
شبه یادداشتها(۲)
۳۰ خرداد ۱۴۰۰ شمسی
حقیقت را باید گفت ، ویا کتمان کرد؟
امروز پس از سالها مجددا کتاب " تفکرات تنهایی " نوشته ژان ژاک روسو نویسنده و متفکر مشهور فرانسوی را ورقی زدم. اتفاقا بحث او بر سر " دروغ" بود و پرسشهایی مطرح کرده بود که مجددا مرا به دست انداز فکری انداخت. او در این بخش از کتاب پرسیده است:
-آیا باید حقیقت را گفت یا کتمان کرد؟
- آیا همیشه گفتن حقیقت نفعش بیشتر از ضرر آن است؟
-دروغ چیست؟ پاسخ: کتمان حقیقت
- آیا دروغ بی ضرر هم وجود دارد؟
من با خواندن بحثهایی طولانی او پرسشهایی برایم مطرح شد که سی سال پیش به آنان فکر کرده بودم. از جمله آن که : اگر ما دیدیم کسی از کیف پول دیگری پول برداشته ، و شخص پول از دست داده از ما بپرسد : شما نمی دانید چه کسی از کیف من پول برداشته؟ آیا ما باید حقیقت را گفته و آن را کتمان نکنیم؟ اگر حقیقت را گفتیم و آن دو باهم درگیر شدند ، یکدیگر را صدمه زدند، آیا ما مسئول هستیم؟
و اگر بگوییم نمی دانیم چه کسی پول را برداشته و اصلا نمی دانیم از کیف پول شخص مورد نظراصلا پولی برداشته شده و یا خیر ، آیا ما در این صورت دروغگو و خائن هستیم؟
آیا نباید به شخصی که از کیف دیگری پول برداشته بگوییم پولی را که برداشته به صاحبش بر گرداند؟
اگر گفتیم و او ما را مورد ضرب وشتم و یا تهمت قرار داد و حتی گفت : من دیدم خود شما پول را برداشتی و گناه را به گردن ما انداخت ، آیا ما در این صورت درست عمل کرده ایم؟
سالها پیش که به این نوع پرسشها می اندیشیدم ، روش" اخطار غیر مستقیم" را بهترین چاره کار دانستم. برای مثال، می توانیم یادداشتی بدون ذکر نام خودمان برای بردارنده پول فرستاده و بگوییم که شاهد دزدی او بوده ایم.
در این ارتباط بلافاصله این پرسش مطرح می شود :
اگر ما فقط سه نفر بودیم، من ، دزد ، و شخصی که کیف پولش به غارت رفته، در آنصورت نوشتن یادداشت به مثابه معرفی کردن خودمان به شخص دزد است و دردسرهایی که بر ایمان آغاز خواهد شد.
اما اگر در آن مکان افراد متعددی بودند، در این صورت شاید ارسال یک یادداشت اخطار کار درستی باشد ، چون دزد پول نمی تواند با جمع زیادی در گیر شود.
شما چه فکر می کنید؟بنظر شما واقعا چه باید کرد؟ وجدانی باید عمل کنیم به قیمت تحمل ضربات و صدمات و تهمت ها؟ و یا منطقی و محافظه کارنه عمل کنیم و دم نزنیم؟
این یادداشت ادامه دار د...