شبه یادداشتها
زندگی قرضی
برخی از ما خودمان نیستیم، افکارمان نظرات دیگران است ، اصول زندگیمان متعلق به دیگران است، در حقیقت یک زندگی شبح وار و تقلید گرایانه داریم. پس خودمان کجاهستیم؟
راستش گمشده ایم و یا خودمان را گم کرده ایم.
این را می گویند زندگی قرضی...
اغلب مشاهیر علمی و ابداع گر خودشان بودند، راه خودشان را رفتند، و نتیجه آن جاودانگی در تاریخ بود.
امیر تهرانی
شبه یادداشتها
نباید به خودمان دروغ بگوییم:
مارک منسن :"امانوئل کانت فهمید که بین احترام به خود و احترام به جهان، پیوندی اساسی وجود دارد. ارزش هایی که هویتِ ما را تعریف میکنند الگوهایی هستند که در تعاملمان با دیگران به کار میبریم، و تنها وقتی میتوانیم با دیگران کمی پیشرفت داشته باشیم که این پیشرفت را در خودمان ایجاد کرده باشیم. وقتی زندگیِ سرشار از خوشی و رضایتِ درونی را دنبال میکنیم، در واقع داریم از خودمان به عنوان وسیله ای برای رسیدن به اهدافی لذتبخش استفاده میکنیم. پس بهتر کردن خود به معنی تقویتِ شادی بیشتر نیست، بلکه به معنی تقویتِ احترام به خود است. این که به خودمان بگوییم بی ارزش و ناچیزیم، به همان اندازه اشتباه است که به دیگران بگویم بی ارزش و ناچیزند. دروغ به خود به اندازه دروغ به دیگران غیراخلاقی است. صدمه به خود به اندازهی صدمه به دیگران نفرت انگیز است. دوست داشتن خود و یا مراقبت از خود چیزی نیست که لازم باشد آن را یاد بگیرید و یا تمرین کنید. اینها چیزهایی هستند که از نظر اخلاقی موظفید در خود تقویت کنید، حتی اگر تنها چیزهایی باشند که برایتان ماندهاند. "
امیر تهرانی
شبه یادداشتها
نباید به خودمان دروغ بگوییم:
مارک منسن :"امانوئل کانت فهمید که بین احترام به خود و احترام به جهان، پیوندی اساسی وجود دارد. ارزش هایی که هویتِ ما را تعریف میکنند الگوهایی هستند که در تعاملمان با دیگران به کار میبریم، و تنها وقتی میتوانیم با دیگران کمی پیشرفت داشته باشیم که این پیشرفت را در خودمان ایجاد کرده باشیم. وقتی زندگیِ سرشار از خوشی و رضایتِ درونی را دنبال میکنیم، در واقع داریم از خودمان به عنوان وسیله ای برای رسیدن به اهدافی لذتبخش استفاده میکنیم. پس بهتر کردن خود به معنی تقویتِ شادی بیشتر نیست، بلکه به معنی تقویتِ احترام به خود است. این که به خودمان بگوییم بی ارزش و ناچیزیم، به همان اندازه اشتباه است که به دیگران بگویم بی ارزش و ناچیزند. دروغ به خود به اندازه دروغ به دیگران غیراخلاقی است. صدمه به خود به اندازهی صدمه به دیگران نفرت انگیز است. دوست داشتن خود و یا مراقبت از خود چیزی نیست که لازم باشد آن را یاد بگیرید و یا تمرین کنید. اینها چیزهایی هستند که از نظر اخلاقی موظفید در خود تقویت کنید، حتی اگر تنها چیزهایی باشند که برایتان ماندهاند. "
شبه خاطرات
خود فراموشی های خطرناک
یکی از علت های اصلی مشکلات ما این است که همیشه روی مشکلات دیگران آنقدر تمرکز می کنیم که مشکلات خود را فراموش می کنیم. برای یگران آن قدر راه حل سراغ داریم و با جمله هایی مانند :
-ایکاش این کار را کرده بود و بهمان کار راانجام نداده بود،
-باید مهندس می شد نه بازرگان
و مانند اینها... در حقیقت آموز گار همه ایم بجز خودمان!
شاید اگر وضع خو دمان را سر وسامان می دادیم و در کار دیگران سرک نمی کشیدم، آن وقت می توانستیم به دیگران کمک کنیم.
امیر تهرانی
زن در جهان کمونیسم چگونه بودو زن در جهان سرمایه داری چگونه است:
بنظر می آید که در هردو مکتب سیاسی اقتصادی زنها از یک روش زندگی همراه با محاسن و معایب برخوردار بودند.
در غرب زن اگر ظاهر آراسته نداشته باشد، شیک پوش نباشد و در یک کلام به مذاق مردان خوش نیاید امکان این که کاری بیابد اندک است. مگر آنکه او از تخصص بسیاز بالایی بر خوردار باشد که زور تخصص او بر سیستم غربی بچربد و
کا ر را بچنگ آورد. البته برای کارهای خیلی سطح پایین چنین چیزی لزوما مورد نیاز نیست و لی برای آن که مقامی و منزلتی بدست آورد در شرکت و یا اداره ای استخدام شود ظاهر شیک از جمله ملزومات است. با این وصف ممکن است استثنا ء هایی هم وجود داشته باشد که اندک شمارند.
در ارتباط با کمو نیسم که دیگر بظاهر وجود ندارد اسلونکا دراکولیچ گفته ای دارد:
"حکومتهای نوپایِ کمونیستی در آن زمان - البته تا زمانی که برافتادند - وظایفی مهمتر از تولیدِ لوازم آرایش بر عهده داشتند، وظایفی همچون بازسازی کشور که در جنگ ویران شده بود، یا چون صنعتی کردنِ کشور و برق رسانی. لنین شعاری داشت که محبوبِ مردم بود: کمونیسم یعنی برق رسانی به اضافهی قوانین شورایی. در برنامههای پنج ساله ای که مردان مینوشتند البته جایی برای مسائل پیش پاافتاده ای مثل لوازمِ آرایش نبود. زیبایی شناسی مسالهای روبنایی و از جعلیات «بورژوازی» بود. به علاوه، زنانی که در برابر قانون با مردان مساوی بودند، دیگر چه نیازی داشتند که برای جلبِ رضایتِ مردان از آن همه لوازم و ترفندهای آرایشی استفاده کنند؟ البته زنان اگر گرسنه هم بودند، باز دلشان میخواست زیبا باشند، و ربط مستقیمی میانِ زیبایی و تساوی حقوق ادعایی حکومت نمیدیدند؛ یا بهتر بگوییم، این تساوی برای آنان فقط این معنا را داشت که باید پابهپای مردان کار کنند و ثابت کنند که حتی از لحاظِ جسمی هم با آنان برابرند. زنان در عرصههای مختلفِ سازندگی فعال بودند، در ساختِ بزرگراهها، در معادن، در مزارع، در کارخانهها - زنِ ایده آلِ کمونیست زنی سالم و قوی بود که ظاهرش تفاوتِ چندانی با یک مرد نداشت. اگر زنی لباسی زیبا میپوشید عنصرِ مشکوکی به حساب میآمد که گاهی لازم بود دربارهاش تحقیق شود. اعضای حزب کمونیست در یوگسلاوی تا سالها بعد از جنگ هم اگر میخواستند با زنی ازدواج کنند که ظاهر مشکوکش به وضوح بر اصل و نسبِ «بورژوایی» او دلالت میکرد، میبایست رسما از حزب درخواستِ مجوز میکردند."
امیر تهرانی