مدتها در این اندیشه بودم که ژاپنیها دین ندارند، به عقاب و تنبیه جهنمی ، به پاداش در بهشت باورندارند، پس چرا در سرزمین ژاپن، آدمکشی، دزدی، حق کشی، از زیر کار در رفتن، از چراغ قرمز رد شدن، رشوه دادن، جنس تقلبی ساختن و ...یا بسیار کم است و یا اصلا وجود ندارد.
در پایان به این نتیجه قطعی رسیدم که ژاپنیها دارای سه ویژگی مهم هستند:
-هر ژاپنی یک عاشق تمام عیار ژاپن است.
-وجدان اخلاقی دارند.
-قانون برای همه معتبر و لازم الاجرا است.
امیر تهرانی
جوانمردی که هنگام رفتن بدهکاران خود را بخشید!
شادروان رضا محمد تقی پسر بزرگ یکی از عزیز ترین همسایگان قدیم ما بود.او از پدر و مادر در گذشته اش بخشش را آموخته بود.مادر ش بانویی بود که از جان و دل به انسانها محبت و خدمت می کرد. همواره برای کمک به گرفتاران آماده بود. ثروت نداشت ولی شجاعت و تهور داشت. عشق به نجات دیگران در وجود ش موج می زد.
بیاد دارم یک مرتبه ۹ نفر کشاورز در اثر خوردن ددت که اشتباها گرد آن را بجای نمک در آب ریخته و مصرف کرده بودند بشدت مسموم شده بودند. در اطراف ما بیمارستان نبود. این بانوی فداکار کامیونی در حال عبور از خیابان اصلی را متوقف کرد و راننده را راضی نمو دتا مسمومین را به بیمارستان لقمان الدوله برساند. در طی راه نیز به آنان آب نمک می داد تا بنوشند .هر ۹ نفر از مرگ نجات یافتند .
شادروان رضا محمد تقی فرزند همان مادر بود و پیش از گذر از این جهان تمام کسانی را که به او بدهکاری داشتند بخشید .
برادر عزیزم تعریف می کرد که همه آن بدهکاران آمده بودند با چشمانی اشکبار و زبانی گویای تشکر و سپاس!
برادر م می گفت یکی از نزدیکان سببی او دست بر خاک آن گذر کرده از این جهان گذارده و می گفت: رضا جان دست کرمت را می بوسم .
روحش شاد و یادش گرامی!
امیر تهرانی
جوانمردی که هنگام رفتن بدهکاران خود را بخشید!
شادروان رضا محمد تقی پسر بزرگ یکی از عزیز ترین همسایگان قدیم ما بود.او از پدر و مادر در گذشته اش بخشش را آموخته بود.مادر ش بانویی بود که از جان و دل به انسانها محبت و خدمت می کرد. همواره برای کمک به گرفتاران آماده بود. ثروت نداشت ولی شجاعت و تهور داشت. عشق به نجات دیگران در وجود ش موج می زد.
بیاد دارم یک مرتبه ۹ نفر کشاورز در اثر خوردن ددت که اشتباها گرد آن را بجای نمک در آب ریخته و مصرف کرده بودند بشدت مسموم شده بودند. در اطراف ما بیمارستان نبود. این بانوی فداکار کامیونی در حال عبور از خیابان اصلی را متوقف کرد و راننده را راضی نمو دتا مسمومین را به بیمارستان لقمان الدوله برساند. در طی راه نیز به آنان آب نمک می داد تا بنوشند .هر ۹ نفر از مرگ نجات یافتند .
شادروان رضا محمد تقی فرزند همان مادر بود و پیش از گذر از این جهان تمام کسانی را که به او بدهکاری داشتند بخشید .
برادر عزیزم تعریف می کرد که همه آن بدهکاران آمده بودند با چشمانی اشکبار و زبانی گویای تشکر و سپاس!
برادر م می گفت یکی از نزدیکان سببی او دست بر خاک آن گذر کرده از این جهان گذارده و می گفت: رضا جان دست کرمت را می بوسم .
روحش شاد و یادش گرامی!
امیر تهرانی
...ادامه از نوشتار پیشین
در ادامه گزارش زندگی علی هانیبال به اطلاعت جدیدی در ویکپدیا بر خوردم که با قدری اصلاح و تعدیل در اینجا می آورم:
«آرکادی نستوویچ هانیبال یا صابر علیشاه یا علی هانیبال که مشاهیر علیشاهی به وی لقب صابر علیشاه داده بودند. ( پس او در جرگه صوفیان نیز حضور داشته و بنظرمن این شاید نه از سر ارادت که بلکه از روی کنجکاوی علمی بوده است) .
-وی از نوادگان آلکساندر پوشکین شاعر و داستانسرایی شهیر روسیه بودهاست.
اگر به زندگی و خدمات علمی علی هانیبال توجه متمرکزی داشته باشیم در می یابیم که او به قدر چند محقق کار کرده بود:
-تاسیس نخستین مجله مردم شناسی
-تاسیس نخستین موزه مردمشناسی
- پژوهش در زمینه بازیهای بچه ها ، باور ها ، لالایی ها و فرهنگ فلکور ایران
- پژوهش در زمینه تعزیه های ایرانی شیعی و جمع آوری نسخه های خطی مربوط به آن
- جمع آوری کلکسیون اشیا شیشه ای ایران و هدیه آن به موز ه مردم شناسی
دست آخر اینکه بپذیریم که دست تقدیر او را به ایران آورد و او خود تقدیر کارهای بزرگی را رقم زد.
امیر تهرانی
علی هانیبال
علی هانیبال در شهر پورلی روسیه و در خانواده ای روسی مسیحی بدنیا آمد و نام کوچکش هم علی نبود.سال تولد او را ۱۸۹۱ میلادی برابر با ۱۳۰۸ شمسی نوشته اند. پس از تحصیلات در روسیه به ایران آمد ، مسلمان شد و نام خود را علی گذارد.
با توجه به تحصیلاتش نخستین مجله مردم شناسی ایران را بنیاد نهاد.هم چنین او چند سال موزه دار مجله مردم شناسی ایران بود. در ضمن علی هانیبال به چندین زبان آشنا بی داشت و این به پیشرفت علمی و تخصصی او کمک می کرد.
علی به اشیای شیشه ای نفیس علاقمند بود و کلکسیون نفیس و ارزشمندی از آنها تهیه کرده بود که در پایان عمرش همه را به موزه مردم شناسی ایران هدیه کرد.
علی هانیبال در حالی که یکی از چهره های مشهور دانش مردم شناسی ایران بود و در این را ه زحمت می کشید در سال ۱۳۴۴ شمسی در حالی که فقط ۳۶ سال از عمرش می گذشت به پایان عمر خود رسید.
تقدیر برای او رقم زده بود که در ایران خدماتی انجام دهد و او سفر را انتخاب کرد و به ایران آمد تا این تقدیر را عملی کند.
امیر تهرانی