شبه یادداشتها  : دیروز و امروز

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی
شبه یادداشتها  : دیروز و امروز

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

راز بزرگ ژاپن

مدتها در این اندیشه بودم که ژاپنی‌ها دین ندارند، به عقاب و تنبیه جهنمی ، به پاداش در بهشت باورندارند، پس چرا در سرزمین ژاپن، آدمکشی، دزدی، حق کشی، از زیر کار در رفتن، از چراغ قرمز رد شدن، رشوه دادن، جنس تقلبی  ساختن و ...یا بسیار کم است و یا اصلا وجود ندارد.

در پایان به این نتیجه قطعی رسیدم که  ژاپنیها دارای سه ویژگی مهم هستند:

-هر ژاپنی یک عاشق تمام عیار ژاپن است.

-وجدان اخلاقی دارند.

-قانون برای همه معتبر و لازم الاجرا است.

امیر تهرانی 

جوانمرد بخشش ها

جوانمردی که هنگام رفتن بدهکاران خود را بخشید!

شادروان رضا محمد تقی  پسر بزرگ یکی از عزیز ترین همسایگان قدیم  ما بود.او از پدر و مادر در گذشته اش بخشش را آموخته بود.مادر ش بانویی بود که از جان و دل به انسانها محبت و خدمت می کرد. همواره برای کمک به گرفتاران آماده بود. ثروت نداشت ولی شجاعت و تهور داشت. عشق به نجات دیگران در وجود ش موج می زد.

بیاد دارم یک مرتبه ۹ نفر کشاورز در اثر خوردن ددت که اشتباها گرد آن را بجای نمک در آب ریخته و مصرف  کرده بودند بشدت مسموم شده بودند. در اطراف ما بیمارستان نبود. این بانوی فداکار کامیونی در حال عبور از خیابان اصلی را متوقف کرد و راننده را راضی نمو دتا مسمومین را به بیمارستان لقمان الدوله برساند. در طی راه نیز به آنان آب نمک می داد تا بنوشند .هر ۹ نفر از مرگ نجات یافتند .

شادروان رضا محمد تقی  فرزند همان مادر بود و پیش از گذر از این جهان تمام کسانی را که به او بدهکاری داشتند بخشید .

برادر عزیزم تعریف می کرد که همه آن بدهکاران آمده بودند  با چشمانی اشکبار و زبانی گویای تشکر و سپاس!

برادر م می گفت یکی از نزدیکان سببی او دست بر خاک آن گذر کرده از این جهان گذارده و می گفت: رضا جان دست کرمت را می بوسم .

روحش شاد و یادش گرامی!

امیر تهرانی

جوانمرد بخشش ها

جوانمردی که هنگام رفتن بدهکاران خود را بخشید!

شادروان رضا محمد تقی  پسر بزرگ یکی از عزیز ترین همسایگان قدیم  ما بود.او از پدر و مادر در گذشته اش بخشش را آموخته بود.مادر ش بانویی بود که از جان و دل به انسانها محبت و خدمت می کرد. همواره برای کمک به گرفتاران آماده بود. ثروت نداشت ولی شجاعت و تهور داشت. عشق به نجات دیگران در وجود ش موج می زد.

بیاد دارم یک مرتبه ۹ نفر کشاورز در اثر خوردن ددت که اشتباها گرد آن را بجای نمک در آب ریخته و مصرف  کرده بودند بشدت مسموم شده بودند. در اطراف ما بیمارستان نبود. این بانوی فداکار کامیونی در حال عبور از خیابان اصلی را متوقف کرد و راننده را راضی نمو دتا مسمومین را به بیمارستان لقمان الدوله برساند. در طی راه نیز به آنان آب نمک می داد تا بنوشند .هر ۹ نفر از مرگ نجات یافتند .

شادروان رضا محمد تقی  فرزند همان مادر بود و پیش از گذر از این جهان تمام کسانی را که به او بدهکاری داشتند بخشید .

برادر عزیزم تعریف می کرد که همه آن بدهکاران آمده بودند  با چشمانی اشکبار و زبانی گویای تشکر و سپاس!

برادر م می گفت یکی از نزدیکان سببی او دست بر خاک آن گذر کرده از این جهان گذارده و می گفت: رضا جان دست کرمت را می بوسم .

روحش شاد و یادش گرامی!

امیر تهرانی

سرنوشتها و سفرها/2/علی هانیبال/

...ادامه از نوشتار پیشین

در ادامه گزارش زندگی علی هانیبال به اطلاعت جدیدی در ویکپدیا بر خوردم که با قدری اصلاح و تعدیل در اینجا می آورم:

«آرکادی نستوویچ هانیبال یا صابر علیشاه یا علی هانیبال که مشاهیر علیشاهی به وی لقب صابر علیشاه داده بودند. ( پس او در جرگه صوفیان نیز حضور داشته و بنظرمن این شاید  نه از سر ارادت که بلکه از روی کنجکاوی علمی بوده است) .

-وی از نوادگان آلکساندر  پوشکین شاعر  و داستانسرایی شهیر روسیه بوده‌است.

-به علت علاقه وافری که به زبان، ادبیات و فرهنگ ایران زمین داشت به سرزمین ایران مهاجرت نمود.او اشعار فارسی را به خوبی در ذهن داشت  و معمولاً در نطقها و سخنرانی‌هایش به خوبی از اشعار پارسی بهره می‌جست.- علی هانیبال مدتی در قزوین اقامت گزید و موزه ای در آنجا دائر نمود و پس از آن به شهر آبادان مهاجرت و با همیاری شرکت نفت موزه آبادان را در سال ۱۳۳۸ ه خورشیدی پی افکند و در نهایت موزه آبادان در سال ۱۳۴۰ به بهره‌برداری رسید. -از کارهای آقای علی هانیبال می‌توان به پژوهش‌های ایشان در خصوص گردآوری بازی بچه ها ، باورها، لالایی‌ها و ترانه‌های عامیانه و کمک به برپایی موزه آبادان اشاره کرد و تا حدی تحقیق فولکلور ایران وامدار آقای علی هانیبال است. -علی هانیبال در همکاری با چرولّی، سفیر ایتالیا در ایران، از سال ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۳ ه خورشیدی / ۱۹۵۴ – ۱۹۵۰ میلادی، ۱۰۵۵ تعزیه نامه خطی را گرد آوری نمود و به کتابخانه واتیکان اهدا کرد. فهرست این مجموعه را دو خاورشناس ایتالیایی، اتوره روسی و آلسیو بو مباچی، به صورت کتاب در ۱۳۴۰ ه خورشیدی ۱۹۶۱ میلادی در ایتالیا منتشر کردند. در نهایت امر علی هانیبال در۱۲ اسفند ماه ۱۳۴۴ به علت سکته قلبی درگذشت و در شهر امامزاده قاسم گلاب دره  دفن شد. سنگ قبر او در جنوب سازهٔ امامزاده قاسم قرار دارد.

اگر به زندگی و خدمات علمی علی هانیبال توجه متمرکزی داشته باشیم در می یابیم که او به قدر چند محقق کار کرده بود:

-تاسیس نخستین مجله مردم شناسی

-تاسیس نخستین موزه مردم‌شناسی

- پژوهش در زمینه بازیهای بچه ها ، باور ها ، لالایی ها و فرهنگ فلکور ایران

- پژوهش در زمینه تعزیه های ایرانی شیعی و جمع آوری نسخه های خطی مربوط به آن

- جمع آوری کلکسیون اشیا شیشه ای ایران و هدیه آن به موز ه مردم شناسی

دست آخر اینکه بپذیریم که دست تقدیر او را به ایران آورد و او خود تقدیر کارهای بزرگی را رقم زد.

امیر تهرانی



وی به علت علاقه وافری که به زبان، ادبیات و فرهنگ ایران زمین داشت به سرزمین ایران مهاجرت نمود و پس از تغییر دین نام «علی» را برای خود برگزید. علی هانیبال به چند زبان زنده دنیا آشنایی کامل داشت و اشعار فارسی را به خوبی در ذهن و معمولاً در نطقها و سخنرانی‌هایش به خوبی از اشعار پارسی بهره می‌جست. علی هانیبال مدتی در قزوین اقامت گزید و موزه ای در آنجا دائر نمود و پس از آن به شهر آبادان مهاجرت و با همیاری شرکت نفت، موزه آبادان را در سال ۱۳۳۸ ه خورشیدی پی افکند و در نهایت موزه آبادان در سال ۱۳۴۰ به بهره‌برداری رسید. از کارهای آقای علی هانیبال می‌توان به پژوهش‌های ایشان در خصوص گردآوری بازی بچه‌ها، باورها، لالایی‌ها و ترانه‌های عامیانه و کمک به برپایی موزه آبادان[۵] اشاره کرد و تا حدی تحقیق فولکلور ایران وامدار آقای علی هانیبال است.[۶] علی هانیبال در همکاری با چرولّی، سفیر ایتالیا در ایران، از سال ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۳ ه خورشیدی / ۱۹۵۴ – ۱۹۵۰ میلادی، ۱۰۵۵ تعزیه نامه خطی را گرد آوری نمود و به کتابخانه واتیکان اهدا کرد. فهرست این مجموعه را دو خاورشناس ایتالیایی، اتوره روسی و آلسیو بو مباچی، به صورت کتاب در ۱۳۴۰ ه خورشیدی ۱۹۶۱ میلادی در ایتالیا منتشر کردند. در نهایت امر علی هانیبال در۱۲ اسفند ماه ۱۳۴۴ به علت سکته قلبی درگذشت و در شهر امامزاده قاسم گلاب دره دفن شد. سنگ قبر او در جنوب سازهٔ امامزاده قاسم قرار دارد.

سفر ها و سرنوشتها,‌‌ /۱


علی هانیبال

علی هانیبال در شهر پورلی روسیه و در خانواده  ای روسی مسیحی بدنیا آمد و نام کوچکش هم علی نبود.سال تولد او را ۱۸۹۱ میلادی برابر  با ۱۳۰۸ شمسی نوشته اند. پس از تحصیلات در روسیه به ایران آمد ، مسلمان شد و نام خود را علی گذارد.

با توجه به تحصیلاتش نخستین مجله مردم شناسی ایران را بنیاد نهاد.هم چنین او چند سال موزه دار مجله مردم شناسی ایران بود.  در ضمن علی هانیبال به چندین زبان آشنا بی داشت و این به پیشرفت علمی و تخصصی او کمک می کرد.

علی  به اشیای شیشه ای نفیس علاقمند بود و کلکسیون نفیس و ارزشمندی از آنها تهیه کرده بود که در پایان عمرش همه را به موزه مردم شناسی ایران هدیه کرد.

علی هانیبال در حالی که  یکی از چهره های مشهور دانش مردم شناسی ایران بود و در این  را ه زحمت می کشید در سال ۱۳۴۴ شمسی در حالی که فقط ۳۶ سال از عمرش می گذشت به پایان عمر خود رسید.

تقدیر برای او رقم زده بود که در ایران خدماتی انجام دهد و او سفر را انتخاب کرد و به ایران آمد تا این تقدیر را عملی کند.

امیر تهرانی