کتاب " دوقرن سکوت" و حسرت استاد زرین کوب!
نوشته زیر را از نوشتار
"قطعاً نام کتاب «دو قرن سکوت» نوشته عبدالحسین زرینکوب به گوشتان خورده است.کتابی که در رابطه با وقایع دو قرن سلطه اعراب مسلمان بر سرحدات ایران به همراه تحلیل نگارنده در سال 1330ه.ش به رشته تحریر درآمده که طرفداران زیادی دارد.
در بخشهایی از این کتاب میتوان از سوی نویسنده عدم تمایز مشی اسلامی با فرهنگ مهاجمان به ایران را مشاهده کرد. همچنین به گواه متفکران در بعضی از قسمتهای آن تعصبات ملیگرایانه موج میزد که بر منطق کتاب سایه بزرگی افکنده و از دایره انصاف خارجش کرده بود.
زرینکوب در سال 1336 طی مقدمهای در چاپ جدید دو قرن سکوتش توضیح میدهد که در نوشتن این کتاب ممکن است قضاوتهایی از سر عجله و احساسات صورت گرفته باشد و اینگونه اعتراف کرده است:
«آنچه مرا بر آن داشت که در این چاپ تازه نیز، کتاب سابق را بیهیچ فزود و کاستی چاپ نکنم وظیفه حقیقتجویی بود. اما در این تجدید نظری که کردم، آیا وظیفه خویش را درست ادا نمودهام؟»
اما انگار مخاطبان هنوز همان دو قرن سکوت سابق را میپسندند.
زرینکوب به این مقدمه بسنده نمیکند و بعدتر در سال 1348ه.ش به جبران گذشته کتابی با عنوان «کارنامه اسلام» را نوشته و منتشر میکند. در این کتاب دستاوردهای تمدن اسلامی در همان دو قرن بررسی شده است و همچنان فتح اعراب را حاصل جنگ تلقی کرده اما نشر اسلام در میان مردم را به زور جنگ و شمشیر نمیداند.
باز هم خیل عظیمی از منتقدان نامدار و عموم مخاطبان دو قرن سکوت راضی نشدند. تا جایی که زرینکوب در متنی با کتاب خودش «دو قرن سکوت» به نجوا میپردازد و مینویسد:
«دو قرن سکوت، از تو بیش از همه آزار کشیدم، یادت هست… یادت هست؟ در سرنوشت تو این بود که بارها در پیچ و خم راههایت با سوء ظن و سوءتفاهم برخورد کنی. اگر در وجودت چیزی خلاف حقیقت هست از خدا میخواهم خلق را از گزند آن در امان دارد و اگر جزئی از حقیقت هست، امید است با سوءتفاهم عاری از منطق مواجه نشوی.»
در مسائل اینچنینی، حلقه مفقوده تنها وجدان ناشران اخبار و انصاف و سواد مخاطبان است."
منبع: مقاله آقای امیر مراد علی در روزنامه ایران
انتخاب: امیر تهرانی