شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها ۲۱ خرداد ۱۴۰۰ شمسی (۲): به یاد سفری فراموش نشدنی(۲)


ادامه از نوشتار پیشین

شبه یادداشتها
۲۱ خرداد ۱۴۰۰ شمسی

به یاد سفری فراموش نشدنی(۲)
از گیلان سفر خود را به سمت اردبیل ادامه دادیم. تا خود اردبیل دو ساعت و نیم راه است.زیبایی جاده نقش صنع بر پر ده هستی بود. گویی همه چیز را پیمانه کرده و در کنار هم قرار داده بودند.
خورشید سخاوتمندانه ولی با حرارت معتدل می درخشید و پرتوهایش  از میان در ختان سپیدار به ما می رسید که  دو سوی جاده صف کشیده و با باد ملایم جاری در هوا تکان می خوردند و برگهای سبزشان را به رقص و طرب وا می داشنتد.
جایی برای صرف چای نگه داشتیم .ملایمت و شور دوست داشتنی در فضا موج می زد به ، هر طرف که می نگریستی گویی نقاش ازل بر همه هستی دست نوازش کشیده بود.واقعا از او سپاس که آن همه شادمانی را بر جهان فرو می بارد.

اردبیل
سر انجام به اردبیل رسیدیم. شهر مردمان خونگرم با تاریخی طولانی !
ظهر گذشته بود و ما بدنبال قدیمی ترین و مشهورترین چلوکبابی ار دبیل می گشتیم که کبابهایش شهرت ملی دارد.
ما زبان آذری نمی دانستیم. پیرمردی محترم سعی می کرد با زبان ترکی و فارسی مخلوط و با کوشش بسیار آدرس چلوکبابی مورد نظر را به ما نشان دهد.سخاوت و همتش ما را تحت تاثیر قرار داد.
براه افتادیم... ناگهان پسر جوانی که لباس کارکنان سالن غذا فروشی را برتن داشت با ما به راه افتاد. او از جلو حرکت می کرد و ما پشت سر او ، گویی که مواظب بود  ما اشتباه نرویم.
و سرانجام به جلوکبابی مورد نظر رسیدیم و پسر جوان به زبان محلی گفت   که به جایی که می خواستیم رسیده بودیم.
چلوکبابی در بازاری قدیمی قرار داشت و سالن آن نیز بشکل چلوکبابهای قدیم بود.
غذا را سفارش دادیم و خوردیم ، در هر لقمه تجربه کردیم که بیست و پنج سال بود که چنان چلوکباب خوشمزه ای نخورده بودیم. ما را بیاد دوران چلو  کبابهای اصل تهران انداخت.

ادامه دارد...

امیر تهرانی

ح.ف

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد