شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ شمسی : شهر هایی که در آن از خود جدا می شوی!



شبه یادداشتها

۲۹ خرداد ۱۴۰۰ شمسی

شهر هایی که در آن از خود جدا می شوی!

آلبر کامو در  کتاب یادداشت هایش می نویسد: کازابلانکا شهریست که در آنجا انسان از خود جدا می شود"  راستش من کازابلانکا را ندیده ام ،اما حدود ۷۰ شهر وطنی و خارجی را دیده ام .این حالت که کامو می گوید و آن جدایی و یا احساس رهایی روح از جسم و تماس با روح طبیعت را در دو شهر و آنهم سالها پیش احساس کردم؛ یکی از آن  دو شهر محل تولدم تهران و دیگری در هنگام قدم زدن در ساحل در یای شمال بود.

تهران آنروز باران زده بود ، نسیمی خنک و فرح بخش تک خشکی هوا راشکسته و آفتاب از پس ابرها بیرون خزیده و آسمان چنان آبی بود که گویی آبی تر از آن ممکن نخواهد بود. روشنایی عجیب در آسمان گسترده شده، و برگها بر شاخه های خیس در ختان شسته و رفته با سبز رنگی ویژه ای می د ر خشیدند، گلهای درون باغچه با همه زیبایی خود نمایی می کردند...یاد آن روزها بخیر!

ساحل دریای شمال نیز سالها پیش  خلوتگاه و تفرجگاه خوبی برای تجربه حالتهای روحی خوبی بود. به دریا که می نگریستی گویی با آسمان پیوند یافته بود. مرغان در یایی در هوا پرواز دسته جمعی داشتند. سکوت بر همه جا حکمفرما بود. آن روزو آن لحظات تنها من بودم که در امتدا د آن ساحل طولانی به قدم زدن مشغول بودم. این نوع تجربه ها در فضای تنهایی رخ می دهد، در دل طبیعت !

دیگر آن که در این گونه لحظات است که انسان می تواند بفهمد ، خداوند چقدر از تنهایی خود لذت می برد. چون  تنهای تنها و غرق در زیبایی بی انتها ست که خود آفر یده است.

تنها بودن چون خدا اگر همراه با درک و تجربه روحی مثبت باشد لذتی پایدار به همراه دارد.

امیر تهرانی

ح.ف

هزار آیه از قرآن : راستی در مسابقه زندگی با خودمان چند چندیم!

هزار آیه از قرآن


راستی در مسابقه زندگی با خودمان چند چندیم!

 

در قرآن به صراحت گفته شده انسان از خود و ذات خود آگاهی دارد!

بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است (۱۴)

هر چند در ظاهر براى خود عذرهایى بتراشد (۱۵)


سوره قیامت آیات ۱۴ الی ۱۵

 

ودرسوره شمس می گوید!

سپس پلیدکارى و پرهیزگارى‏ اش را به آن الهام کرد (۸)

که هر کس آن را پاک گردانید قطعا رستگار شد (۹)

و هر که آلوده‏ اش ساخت قطعا درباخت(۱۰)

 

پورسینا پزشک،فیلسوف و دانشمند نابغه ایران در کتاب تعلیقات خود نکات مهمی را در ارتباط با آگاهی انسان از خود و نفس وذات خود را ذکر نموده و ما بخش کوتاهی از آن را چهت آگاهی خوانندگان عزیز می آوریم،

:آگاهی انسان نسبت به ذات خودش اولی است(یعنی ذاتی است) و برای این آگاهی داشتن نیاز به هیچ واسطه ای ندارد.
او هیچ نیازی به دیگری برای شناخت ذات خود  ندارد بلکه شعور نسبت شعور خود با عقل ارتباط دارد.اگر کسی نتواند ذات خود را بشناسد چگونه می تواند دیگران و دیگر چیزها را بیاموزد."

ارسطو فیلسوف معروف یونانی گفته بود!انسان خود رابشناس! این جمله بدان معنی است که انسان می داند که می داند.انسان می داند که آگاهی دارد.یعنی وقتی چیزی را دانسته و می شناسد، صد البته بر این دانی و اگاهی خود آگاه است.

پور سینا شعور از شعور و آگاهی از آگاهی خود را علم مرکب نامیده که در مقابل جهل مرکب قرار دارد.یعنی گاهی انسانی مطلبی را نمی داند و نمی داند که نمی داند.گاهی نیز انسان می داند که موَصوعی را ننی داند و این جهل بسیط
است. ولی انسان از ذات خود آگاهی دارد .


هر انسان می داند که ادمکشی،تجاوز،خیانت،دروغ،ظلم...بد و ناپسند و جنایت در حق دیگران است.به همین دلیل خداوند در قران می گوید ،انسان از وضع خود اگاه و بر نفس خویش بصیراست حتی اگر بهانه تراشی کند. قطعا ان شعر معروف آن کس که بداند و داند که...در خاطرتان است.

آن کس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند

آن کس که بداند و نداند که بداند
آگاه نمایید که بس خفته نماند

آن کس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند

آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند

***

آن کس که بداند و بخواهد که بداند
خود را به بلندای سعادت برساند

آن کس که بداند و نداند که بداند
با کوزه آب است ولی تشنه بماند

آن کس که نداند و بخواهد که بداند
جان و تن خود را ز جهالت برهاند

آن کس که نداند و نخواهد که بداند
حیف است چنین جانوری زنده بماند

ادامه دارد
۶ آیه

شبه یادداشتها(۴) ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ شمسی : خطرناک ترین وسوسه


شبه یادداشتها(۴)

۲۸ خرداد ۱۴۰۰ شمسی


خطرناک ترین وسوسه

آلبر کامو نویسنده  فرانسوی گفته است: خطرناک ترین وسوسه این است که شبیه هیچ کس نباشی. ولی بنظر من خطرناک ترین وسوسه آن است که هر زمان شبیه کسی باشی. یعنی هر روز ، هر هفته، هر ماه و یا هر سال خود را شبیه دیگری بسازی. این یعنی محو کردن" خو د".

هر روز ده ها نفر بر ای من مطالب مختلف می فر ستند.باید اعتراف کنم  بر خی از اینان  واقعا دچار انهدام شخصیتی شده اند. چون یک روز مطلبی ، مقاله ای ، نوشته ای می فرستند که از یک عقیده خاص دفاع می کند . ولی فردا و یا پس فردا یک نوشته دیگر می فرستند که با نوشته قبلی صد در صد در تضاد است. یعنی هرروز یک باور و عقیده پیدا می کنند. دست آخر نمی توان فهمید اینان چه هستند و چه افکاری دارند.

امیر تهرانی

ح.ف

شبه یادداشتها (۳) ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ شمسی : باران می بارد ...پس زندگی شادمانه ادامه دارد ...


شبه یادداشتها (۳)

۲۸ خرداد ۱۴۰۰ شمسی

باران می بارد ...پس زندگی شادمانه ادامه دارد ...

 سه روز است که اینجا باران خوبی می بارد. چندی پیش اخطار دادند که باران پنجاه در صد از سال قبل  کمتر باریده است . اما این سه روزه قطرات حیاتبخش بارانها بر زمین و بر هرچه که هست بوسه زدند.

اکنون که در اتاقم هستم و از پنجره به بیرون نگاه می کنم ، قطرات باران را          می بینم که  بر  لبه دیوار مقابل در داخل حیاط   خورده و به هوا می جهند
گویی رقص زندگی را انجام می دهند و صدای شر شرشان  موسیقی امید               می نوازند
هوایی خنک است،
و نسیم جانبخش همراه با باران نیز می رسد...

و این واژه ها در ذهنم جان می گیرند:

وقتی باران می بارد،
یعنی آب هست،
یعنی زندگی هست،
یعنی امید هست،
یعنی آینده هست، 
خروارها خوشه گندم که به هوا پرتاپ‌می شوند،
کشتزارهای سبز و خرم که گهگاه باد آنها را به تکان وا می دارد، 
درختانی که از پری میوه ها شاخ خم کرده اند و فرو افتاده اند،
رودیهای خروشان پر از آب روان،
مخازن زیر زمینی پر از آب ذخیره،
یعنی همه چیز زنده خواهد ماند، 
که همه چیز از آب زنده است.

امیر تهرانی 

ح.ف

شبه یادداشتها(۲) ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ شمسی : جشن تولد و روز تولد عجیب من: ۲۸ خرداد


شبه یادداشتها(۲)

۲۸ خرداد ۱۴۰۰ شمسی

جشن تولد و   روز تولد عجیب من

دیشب خانواده عزیز تر از جانم ، همسر مهربان و شریک زندگیم ، فرزندان دلبندم ، عروس خانم  دوست داشتنیم و نوه ام ، این روحم و این ثمرم که البته در خواب بود برایم جشن تولد گرفتند. من شخصا برای خودم به این جشن معتقد نیستم ولی خانوده ام به آن باور دارند. البته خجالت دادند هدیه های زیبا دادند که دستشان درد نکند. 

بر طبق شناسنامه امروز روز تولد من است . گوگل هم  تولد مرا طبق برنامه جهانی که دارد تبریک گفت.درضمن لیست افرادمشهوری (هنرمندان و هنرپیشگان و یک سیاستمدار) را که در همین روز بدنیا آمده اند ارائه کرده بود. البته لحظه تولد من دیشب ساعت ۱۱.۳۰ به وقت تهران بود. یعنی هنوز ۲۸ خرداد نشده بود و یا در حال ظهور از پس پرده زمان بود و اندک اندک بدرون پیوستار فضا- زمان می خزید که من بدنیا آمدم.

 اما به هر حال شناسنامه مرا برای ۲۸ خرداد صادر کردند. وقتی لیست متولدین امروز گوگل را دیدم متوجه شدم که بجز دونفر اشخاص دیگر را اصلا نمی شناسم .این دونفر یکی پل مک کارتنی موسیقیدان و از گروه بیتل ها بود و دیگری هنرپیشه قدرتمند اسکاتلندی ریچارد مادن که برخی فیلمهای او را دیده ام و قابل تحسین است. اما من نه هنرپیشه هستم و نه به گروه بیتل ها علاقه داشتم.

به همین دلیل به سراغ ویکپدیا رفتیم و در فهرست متولدین افراد مشهور امروز آن جستجو کردم...ولی جل الخالق...اصلا از روز ۱۶ تا خود ۱۸  ژوئن که برابر با  ۲۶، ۲۷ و ۲۸ خرداد شمسی می شود هیچ شخصیت معروفی متولد نشده بود. مثلا دانشمندی، نویسنده ای ، فیلسوفی ، شاعری و...راستش نمی دانم آنان صبر کردند تا من بدنیا بیایم تا من در روز تولدشان با آنان شریک نباشم و یا این یک اتفاق محض بود...

ولی با توجه به آن که من آخرین ساعات روز ۲۷ ام خرداد بدنیا آمد احتمالا جای امیدی بود  که من خود را هم‌تولد با برخی ها بدانم که نسبت   به شخصیت آنها احساس  هماهنگی می کنم و اگر کسی اعتراض نکند دوست دارم هم تولد با آنان باشم. خوشبختانه افرادی بودتد و این اشخاص عبارت بودند از:

-ویلیام کروکس  شیمیدان و کاشف عنصر تالیوم

- فرانسوا یاکوب زیست شناس 

- محمد البرادعی  رئیس سابق انرژی اتمی

در ضمن  در  فهرست متولدین  ۲۸ خرداد نام عدی حسین فرزند صدام حسین هم آورده شده است. این دیگر قابل تحمل نبود. من ترجیح می دهم با البرادعی و کروکس و فرانسوا یاکوب هم تولد باشم اگر چه اصلا در  سطح آنان نباشم ...ولی نه هم تولد با پسر صدام حسین و آنهم بدترینشان یعنی ادمخواربنام عدی !

امیر تهرانی

ح.ف