شبه یادداشتها  : دیروز و امروز

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی
شبه یادداشتها  : دیروز و امروز

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها ۳ مهر ماه ۱۴۰۰ شمسی مردی که به یک بچه دروغ گفت.

شبه یادداشتها

۳ مهر ماه ۱۴۰۰ شمسی

مردی که به یک بچه دروغ گفت۱


چندی پیش در یک وبلاگ و یا سایت بنام گذر زمان به یک گزارش شخصی بر خوردم که در خور مطالعه دقیق و اهمیت بسیار است:

در کشور دانمارک با قطار سفر میکردم. بچه‌ای بسیار شلوغ می‌کرد...خواستم او را آرام کنم به او گفتم اگر آرام باشد برای او شکلات خواهم خرید. آن بچه قبول کرد و آرام شد. 

قطار به مقصد رسید و من هم خیلی عادی از قطار پیاده شده و راهم را کشیدم و رفتم. ناگهان پلیس مرا خواند و اعلام نمود شکایتی از شما شده مبنی بر اینکه به یک بچه دروغ گفته ای. چون به او گفته‌ای شکلات برایت شکلات می‌خرم ولی نخریدی!

با کمال تعجب بازداشت شدم! در آنجا چند مجرم دیگر بودند مثل دزد و قاچاقچی! آنها با نظر عجیبی به من می‌نگریستند که تو دروغ گفته ای آن هم به یک بچه!

 به هر حال جریمه شده و شکلات را خریدم و عبارتی بر روی گذرنامه ام ثبت کردند که پاک نمودن آن برایم بسیار گران تمام شد! 

البته باید اعتراف کنم که آنها گدای یک بسته شکلات نبودند. آنها نگران بدآموزی بچه شان بودند و اینکه اعتمادش را نسبت به بزرگترها از دست بدهد و فردا اگر پدر و مادرش حرفی به او زدند او باور نکند!

...

امیر تهرانی

ح.ف

شبه یادداشتها : ۳ مهر ۱۴۰۰ شمسی: یک آه پس از ۱۵۰ سال در کنار کلیسای جامع شهر کلن در آلمان


شبه یادداشتها

۳ مهر ۱۴۰۰ شمسی:

یک آه پس از ۱۵۰ سال در کنار کلیسای شهر کلن آلمان



ناصر الدینشاه سفرنامه اروپایی دارد که در نوع خود جالب است و ما را به حال و هوای اروپای ۱۵۰ سال پیش می برد. او در مورد شهر کلن توضیح مفصلی می دهد و از کلیسای معروف شهر سخن می گوید که امروزه روبروی هاپت بان هف قرار دارد. او تاکید می کند که چهارصد سال پیش کلیسا را ساخته اند و هنوز تما م نشده است. ۱

وی در باره این بخش از شهر کلن می نویسد: طرفین رودخانه   متصل راه آهن و کالسگه بخار در حرکت است ...راه کالسکه، عراده و پیاده رو هم‌هست....خیلی پاکیزه و تمیز، تمام زمین گلستان است. .. آدم از تماشا سیر نمی شود...

بله جناب شاه صاحبقران! باید آهی کشید!  من هم ۱۵۰ سال بعد از همین مکان بارها و بارها در همین شهر رد شدم ، تفرج کردم و همین طور است که قبله عالم فرمودند...فقط اگر آن زمان فکر کردید که چرا تهران و شهرهای ایران چنین نیست؟ جوابش ساده است: آنان امیر کبیری به اسم بیسمارک داشتند که اجازه دادند کشور را به بهشت تبدیل کند ولی شما ا میر کبیر ایران را در حمام فین کاشان کشتی و آقاخان نوری عامل انگلیس را بر سر کار آوردید...

پسر شما ظل السلطان در کتابش نوشته است: به حق حق که آن نمک شناس یکتا میرزا تقی خان امیر نظام از بیسمارک هم بالاتر بود. چون اطراف بیسمارک عده ای خادم پاکدامن وطن پرست بودند، ولی در اطراف امیر کبیر مشتی خائن پرسه میزدند.

پس جناب قبله عالم ! شما برتر و بهتر از بیسمارک را به قتل رساندی!

امیر تهرانی

ح.ف

شبه یادداشتها :۲ مهر ماه ۱۴۰۰ شمسی: برنامه مسافرتی ۲۴۰۰۰ نفر را لغو کردم


شبه یادداشتها

۲ مهر ماه ۱۴۰۰ شمسی:

برنامه مسافرتی ۲۴۰۰۰ نفر را لغو کردم

ریک استیو را خیلی ها می شناسند. در اخبار مربوط به گردشگری به مرشد گردشگری مشهور شده است.

او کتاب راهنمای مسافرت را نوشته که خیلی پرفروش بوده است و به بسیاری از نقاط جهان سفر کرده و مستندهای گردشگری خوب و دیدنی ارائه کرده است. 

درضمن دفاتر مسافرتی و گردشگری هم دارد که تورهای متعدد مسافرتی را از طریق آنان به کشور های مختلف انجام می دهد. 

سایت خبری نیویورکر اخیرا با او مصاحبه ای کرده و او در آن تایید کرده که برنامه مسافرتی ۲۴۰۰۰ مشتری خود را کنسل کرده و همه دریافتی از آنان را به آنان بر گردانده است. او می گوید : این کار آینده کاری ما را تضمین می کند. واقعا باید اذعان کرد که او باواین کار آینده کاری خود و همکارانش را تضمین کرده است.

ریک استیو سه بار به ایران سفر کرده و برنامه های مستند  خوب  سفر به  نقاط مختلف ایران را ارائه کرده است. 

در یکی از این برنامه ها او به صراحت گفت: همه آن مطالبی که در رادیو تلویزیونهای غربی راجع به ایران و مردم ایران می گویند دروغ محض است. 

من فکر می کنم با توجه به آمریکایی بودن او اظهار این همین حرف و سخن شجاعت می خواهد. در نوشتار پیشین از قول جورج اورول نوشتم: در دنیایی که ویژگی اش  دروغ و فریب است ، گفتن حقیقت کاری انقلابی است.

امیر تهرانی

ح.ف

شبه یادداشتها :۲ مهر ماه ۱۴۰۰ شمسی : لشگر دروغ و گفتن حقیقت در عصر حاضر



شبه یادداشتها

۲ مهر ماه ۱۴۰۰ شمسی


لشگر دروغ و گفتن حقیقت  در عصر حاضر

جورج اورول  نویسنده معروف که کتابهایی مانند ۱۹۸۲ و مزرعه حیوانات را نوشته جمله معروفی دارد که     می گوید: در عصر و زمانه ای که ویژگی اش فریب جهانی است، گفتن حقیقت کاری انقلابی است.

راستش امروزه اخبار زیاد است ولی راست و دروغ آن مشخص نیست. گویی که جهان در دستان عده ای چوپان دروغگو ست که اگر واقعا گرگی هم آمده باشد و هرچه فریاد بزنند : مردم مواظب باشید، گرگ آمده است!...کسی باور نمی کند.

چنانکه امروزه کرونا در جهان کشتار می کند و سایه ای از وحشت وترس بر جهان حکمفرماست. ولی هیچ کس بدرستی نمی داند که علت اصلی چیست. 

آدم یاد حرف وینستون چرچیل می افتد که زمانی گفته بود: " حقیقت آن قدر مهم است که باید با لشگری از دروغ آنرا محافظت نمود.

امیر تهرانی

ح.ف

شبه یادداشتها : ۲ مهرماه ۱۴۰۰ شمسی : هیچ و همه چیز ...همه چیز و هیچ


شبه یادداشتها

۲ مهرماه ۱۴۰۰ شمسی

هیچ و همه چیز ...همه چیز و هیچ


عنوان شبه یادداشت امروز قدری مبهم است و لی آنرا ازشخصی بنام  ایون دشان  وام گرفته ام که یک نویسنده ، هنرپیشه و گوینده رادیویی در کاناداست. او یکبار گفته بود:ما  هیچ چیز نداشتیم و همه چیز در برنامه داشتیم؛ این جوانان همه چیز دارند و هیچ چیز در برنامه ندارند. باید توجه داشت که او درمورد جوانان کشور ی مانند کانادا حرف می زند که مقصد آرزویی خیل مشتاقان در سراسر دنیاست که بروند و آنجا زندگی کنند.با این حساب تکلیف  گروه انبوهی از جوانان در کشورهای خاورمیانه ناگفته واضح است که به چه صورت می گذرد: اصلا برنامه خاصی نه خودشان دارند و نه بر ایشان 

بر نامه ریزی شده است.

به همین دلیل است که تاکنون هیچ کس بجز یک دانشمند پاکستانی منظورم شادروان پرفسور عبدالسلام فیزیکدان معروف است نتوانسته جایزه علمی نوبل را دریافت کند. هیچ نویسنده ای در سطح جهان از این کشورها ظهور نکرده اند.

و از سرزمین خودمان فقط مرفسور مریم میرزا خانی بود که در سطح جهانی درخشید و لی بیماری سرطان دفتر زندگی او رابست.

 بغیر از دو مورد فوق یک مکتشف  تاثیر گذار، یک مخترع  تحول بر انگیز از این سرزمین ها  بدنیا تحویل داده نشده است. 

در حالی که هفتصد سال و یا بیشتر سرنوشت  جهان علم در دستان دانشمندان سرزمین خودمان مانند فارابی، ابوریحان، محمد زکریای رازی، ابن سینا، خیام ، خواجه نصیر طوسی، خوارزمی و...بود. به مدت ششصد سال کتابهای رازی و ابن سینا تنها کتابهای معتبر تدریس پزشکی و معالجه بیماران بشمار می آمدند. اگر امکانات آنان یعنی جوانان هفتصد، ششصد و پانصد سال پیش  را فهرست کنیم  و سپس  با فهرست امکانات جوانان امروزی سرزمین های خودمان مقایسه کنیم به این نتیجه می رسیم: 

هیچ نداشتند به همه چیز رسیدند، همه چیز داریم و هیچ هستیم(از لحاظ تاثیر گذاری بنیادین در تمدن ، علم ، صنعت و ادبیات  جهانی!)

امیر تهرانی

ح.ف