شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها ۱۰ شهریور ۱۴۰۰ شمسی: سرنوشت و یا اراده آزاد؟



شبه یادداشتها

۱۰ شهریور ۱۴۰۰ شمسی:

سرنوشت و یا  اراده آزاد؟


دیروز غرق در این فکر بودم که کدام یک اصلی ترند و در زندگی ما نقش بازی می کنند: سرنوشت و یا اراده بشر؟

در ذهنم فهرستی کوتاه رقم زده شد که صورت آن به گونه زیر بود:

سرنوشت:

-سرنوشت ما بوده که بدنیا بیاییم و ما هیچ نقشی در آن نداشتیم

- سرنوشت ما این است که روزی از دنیا برویم ، حتی اگر دویست یا سیصد سال زندگی کنیم و ما نقشی در این رفتن نداریم

-حوادث: در زندگی ما حوادثی رخ می دهد که ما در اکثر موارد نمی توانیم از آن جلوگیری کنیم...روزی در خیابان مشغول عبور بودم که یک وانت پر از میله های فلزی بلند در حالی که محکم بسته شده بودند عبور کرد. از خیابان بغلی یک موتور سوار  بداخل همین خیابا ن پیچید .او در پشت وانت در حال حرکت بود و نشان می داد که از آن فاصله گرفته است. ناگهان یکی از میله ها از درون بسته بندی از جای کنده شد...افقی به سمت موتورسوار آمد و ضربه وار  ، گویی کسی آنرا در هوا تاب می دهد به گردن موتور سوار خورده او را نقش بر زمین کرد.


اراده آزاد

-شغل و حرفه : ما می توانیم شغل و حرفه امان را خودمان انتخاب کنیم

-محل زندگی:   ‌ما می توانیم محل زندگیمان را بسته به امکاناتمان خودمان انتخاب کنیم

-ازدواج           :   ما می توانیم ازدواج بکنیم و یا نکنیم...می توانیم همسرمان را خودمان انتخاب کنیم 

-زندگی            :   ما می توانیم یک زندگی معمولی داشته باشیم و یا از آن شاهکار بسازیم


من به این باور رسیدم که زندگی ترکیبی از هر دو ست :هم سرنوشت و هم اراده آزاد! شما چه فکر می کنید؟

امیر تهرانی

ح.ف

شبه یادداشتها :۹ شهریور ۱۴۰۰ شمسی : آمریکا چگونه بوجود آمد و سیاست آن چگونه شکل گرفت


شبه یادداشتها

۹ شهریور ۱۴۰۰ شمسی:

آمریکا چگونه بوجود آمد  و سیاست آن چگونه شکل گرفت

برای پاسخ به این پرسش مهم تر جیح می دهم  آن چه را که رابرت گرین نویسنده امریکایی  در این مورد نوشته د  راینجا نقل کنم.

 گرین  نویسنده کتابهای ۴۸ قانون قدرت، هنر اغواگری،۳۳ قانون جنگ، قانون پنجاهم و....دیگر کتابهایی از این قبیل است  که اغلب جزو پرفروش ترین ها بوده اند و برای او شهرت  و ثروت به ارمغان آورده اند. او در باره این که چطور آمریکا از زیر یوغ انگلیس بیرون آمد و مستقل شد می نویسد:


"مانند هر گونه نزاعی،  و هر تعارض اخلاقی،  اصولا دو نوع روش  تهاجمی و تدافعی دارد.

 یک روش این است ؛ 

- هنگامی که شما در معرض هجوم  قرار می‌گیرید، به طور جدی تلاش کنید اعتبار دشمن را نابود سازید. 

-پیش از انقلاب آمریکا و در جریان حوادث آن، مبلغ بزرگ امریکایی ، ساموئل آدامز، اعتبار انگلیس را به منظور رسیدن به آزادی و برقراری عدالت، آزادی خواهی و تمدن نشانه گرفت.

- اودر این ارتباط  یک تصویر غیراخلاقی از انگلیس نشان داد.  برای مثال موضوع بهره برداری منابع مستعمرات و محرومیت مردم سرزمین هایی که انگلستان آن سرزمین ها  را مستعمره خود کرده بود    از مواردی بود که آدامز بر روی  آن تأکید داشت.

-با دمیدن در این بوق  به تدریج افکار عمومی نسبت به انگلستان تغییر کرد و حتی کسانی که موافق رفتارهای دیپلماتیک این کشور بودند، نسبت به عقایدشان دچار تردید شدند.

-آدامز برای پیشبرد اهداف خود، در نقد سیاست‌های دیپلماتیک انگلستان مبالغه می‌کرد و بارها بر رفتارهای مستبدانه‌ی آنها تأکید داشت.

- تصویری که او از انگلستان به نمایش گذاشت، منصفانه نبود و خدماتی را که آنها در مستعمراتشان انجام داده بودند، را عامدانه نادیده می‌گرفت. 

-هدف او نه تنها منصفانه نبود، بلکه باعث جنگ شد. او می‌دانست که مستعمره نشینان مبارزه نخواهند کرد؛ مگر با این انگیزه که، مانع شرارت بیشتر انگلستان در منطقه می‌شوند.

-او معتقد بود برای از بین بردن اعتبار اخلاقی دشمن خود بی پروا باشید. همه چیز را مطلق در نظر بگیرید؛ خیر یا شر، سفید یا سیاه. سخت است که مردم را برای مبارزه در یک منطقه‌ی خاکستری آماده کنیم."

امروز امریکا

امریکا تا به امروز خود از همین سیاست بهره گرفته است ودر خیلی موارد  موفق هم شده است.یعنی وقتی با شخصی، شهری ، کشوری تضاد پیدا می کند ، از روش آدامز استفاده می کند . 

امیر تهرانی

ح.ف

شبه یادداشتها: ۹ شهریور ۱۴۰۰ شمسی: مردمی که به شهرشان عشق می ورزند


شبه یادداشتها

۹ مرداد ۱۴۰۰ شمسی: 

مردمی که به شهرشان عشق می ورزند

براستی خوشبختند مردمی که به شهر و دیار خود عشق می ورزند و همین عشق باعث می شود که در و دیوار شهر خود را حفظ کنند.

دیروز همراه با خانواده عزیزم  به یک رستوران معروف ایرانی رفتیم. خوشبختانه غذا و روش بر خورد با مشتری بسیار خوب بود.

دیگر آن که وقتی از رستوران بیرون آمدیم متوجه شدم که خیابان سمت راست با شیب تندی به سمت پائین می رود و از همان آغاز  متوجه شدم که در دوسوی آن کتابفروشیها ، مغازه ها و رستورانها و کافه ها قرار دارند که نظر گذرکنندگان از آن خیابان را بخود جلب می کنند. در حقیقت معماری به گونه بود که قدیم و جدید با هم در آمیخته بودند. 

برخی رستورانها و کافه ها و یا خانه ها در مقابل در ورودی اشان  فضای سبزی را بوجو د آورده بودند که هرکس از آن مکانها می گذشت ناچار می شد لحظاتی درنگ کند و عکسی بیاندازد.یعنی چشم انداز ها را      طور ی تعبیه کرده بودند که شما را از حرکت باز می داشتند و ناچار به تحسین می شدید.

اعتراف می کنم که این  زیبائیها خود بخود بوجود نیامده اند ، بلکه ملت و مسئولین هوشمند و وطن دوست آن ها را ایجاد کرده اند.

از سر کوچه ای گذشتیم که بنام یک کتاب نامگذاری شده و آن کتاب جایزه ادبیات نوبل را برده است. یعنی نویسنده کتاب را نوشته  جایزه نوبل اش را برده ، یک موزه از مدارک و مستندات  کتاب هم بوجو د آورده و موزه ای را در کوچه به همان نام ایجاد کرده اند...مگر نشان عشق به شهر و دیار بهتر از این می شود.

امیر تهرانی

ح.ف


شبه یادداشتها :۸شهریور ۱۴۰۰ شمسی : از دیگران : درسهایی برای شناخت انسان های بزرگ



شبه یادداشتها

۸شهریور ۱۴۰۰ شمسی

از دیگران

درسهایی برای شناخت انسان های بزرگ

✳️درس ١
انسان های بزرگ زودتر از دیگران سلام می دهند
انسان های متوسط در سلام کردن عجله ای ندارند
انسان های کوچک اما منتظرند دیگران به آن ها سلام کنند

✳️درس ٢
انسان های بزرگ اول فکر می کنند، بعد حرف می زنند. 
انسان های متوسط اول حرف می زنند، بعد فکر می کنند
انسان های کوچک اصلا فکر نمی کنندا

✳️درس ٣
انسان های بزرگ بدی های دیگران را فراموش می کنند
انسان های متوسط خوبی های دیگران را فراموش می کنند
انسان های کوچک قبول ندارند که چیزی را فراموش می کنند. 

✳️درس ۴
انسان های بزرگ انتقادپذیرند
انسان های متوسط انتقاد گریزند
انسان های کوچک انتقاد ستیزند. 

✳️درس ۵
انسان های بزرگ اشتباهات خود را جبران می کنند
انسان های متوسط اشتباهات خود را تکرار می کنند
انسان های کوچک اصلا قبول ندارند که در زندگی اشتباه می کنند. 

✳️درس ۶
انسان های بزرگ به فکر حفظ جایگاه دیگران هستند
انسان های متوسط فقط به فکر حفظ جایگاه خود هستند
انسان های کوچک به فکر نابودی جایگاه دیگران هستند. 

✳️درس ٧
انسان های بزرگ به فکر جلب رضایت خداوند متعال هستند
انسان های متوسط به فکر جلب رضایت مردم هستند
انسان های کوچک آنقدر از خود راضی اند که هیچ کس از آن ها راضی نیست. 

✳️درس ٨
انسان های بزرگ خواسته‌های دیگران را تامین می‌کنند
انسان های متوسط تقاضای تامین خواسته هایشان را توسط دیگران دارند. 
انسان های کوچک خواسته هایشان را به دیگران تحمیل می کنند. 

✳️درس ٩
انسان های بزرگ برای احقاق حقوق دیگران می کوشند. 
انسان های متوسط فقط برای اثبات حقوق خود تلاش می کنند. 
انسان های کوچک اما انگار فقط در تضییع حقوق دیگران پافشاری می کنند. 

✳️درس ١٠
انسان‌های خوب کارشان را خوب انجام می دهند، اگرچه تشویق نشوند. 
انسان های متوسط بشرط تشویق، کارشان را خوب انجام می دهند
انسان های کوچک اما تا تنبیه نشوند، کارشان را درست انجام نمی دهند. 

✳️درس ١١
انسان های بزرگ طبق برنامه عبادت می کنند. 
انسان های متوسط بدون برنامه عبادت می کنند. 
انسان های کوچک اصلا عبادت نمی کنند. 

✳️درس ١٢
انسان های بزرگ انرژی فراوانی به شما می دهند.
انسان های متوسط نه انرژی می دهند و نه انرژی می گیرند. 
انسارهای کوچک اما انرژی فراوانی از شما می گیرند. 

✳️درس ١٣
انسان های بزرگ اهل مطالعه و مطالبه‌اند
انسان های متوسط اهل مقایسه و مناظره‌اند
انسان های کوچک اهل مغالطه و مناقشه‌اند. 

✳️درس ١۴
انسان های بزرگ با توجه به واقعیت های مهم تصمیم می گیرند. 
انسان های متوسط با توجه به وقایع نه چندان مهم تصمیم می گیرند. 
واقعیت این است که انسان های کوچک اصلا تصمیمات مهمی نمی گیرند؟

✳️درس ١۵
انسان های بزرگ برای هر کاری مشاوره می کنند
انسان های متوسط همواره مشاهده می کنند. 
انسان های کوچک فقط مشاجره می کنند. 

✳️درس ١۶
انسان های بزرگ در هر فرصتی می اندیشند
انسان های متوسط فرصت اندیشیدن پیدا نمی کنند. 
انسان های کوچک اصلا نیازی به اندیشیدن نمی‌بینند. 

✳️درس ١٧
انسان های بزرگ بی جهت حرف نمی زنند. 
انسان های متوسط خیلی حرف می زنند. 
انسان های کوچک فقط حرف می‌زنند. 

✳️درس ١٨
انسان های بزرگ به حال دوستان مفیدند
انسان های متوسط دوستان به حالشان مفیدند.
انسان های کوچک اصلا دوستی ندارند تا به حالشان مفید باشد. 

✳️درس ١٩
انسان های بزرگ پول را خرج دیگران می کند.
انسان های متوسط پول را خرج خود می کنند.
انسان های کوچک اما خود را خرج پول می کنند.

✳️درس ٢٠

انسان های بزرگ می دانند چرا کار می کنند.
انسان های متوسط نمی دانند چرا کار می کنند.
انسان های کوچک اصلا کاری انجام نمی دهند


امیر تهرانی

ح.ف

شبه یادداشتها :۷ شهریور ۱۴۰۰ شمسی: سختیها و فرصتها



شبه یادداشتها

۷ شهریور ۱۴۰۰ شمسی:

سختیها و فرصتها


وینستون چرچیل نخست وزیر مکار و سیاس  انگلیس  جمله معروفی دارد که می گوید:

"آدم بدبین، سختی را در هر فرصتی می بیند؛ آدم خوش بین، فرصت را در هر سختی."

تجربه نشان داده است که این گفتار صحت دارد. هم اکنون که جهان کرونا زده است، و سایه شوم این بیماری ناگهان نازل شده بر کره زمین  همه جا سایه افکنده و ترس و نگرانی را در دل بشر مداوم ساخته است و انسانها را نگران ساخته که این نگرانی  حق طبیعی هر انسانی است.

اما علیرغم این جو دوست ناداشتنی و نیمه تاریک و گاها تاریک ، برخی به موفقیتهای بزرگ دست یافته و می یابند. از تهیه و عرضه لوازم داروهای مورد نیاز و حتی واکسن برای بهبود حال بیماران و مبتلایان گرفته(برای مثال پرفسور اغور شاهین دانشمند ترکیه ای ساکن آلمان و همسرش که واکسن  ضد کرونا را تولید کردند) تا تحقیقات و کارهای بزرگ فکری و علمی که برخی از دانشمندان با استفاده از فرصت های قرنطینه ای و تعطیلی مراکز کاری انجام داده اند و می دهند، کتابهایی که می نویسند، آثاری که خلق می کنندو...

بنظر من اینان همان کسانی هستند که باید نامشان را  در فهرست" دارندگان روح بزرگ " ثبت نمود.

امیر تهرانی

ح.ف