کتاب «تحقیق در باره فهم بشری» نوشته جان لاک تاثیر شگرفی بر طرز تصور جامعه فکری و علمی مغرب زمین بویژه انگلستان گذارده است . نکته جالب آنکه این کتاب از یک بحث و جدل بوجود آمد.
یعنی ایده اصلی کتاب تحقیق درباره فهم بشری زمانی در ذهن جان لاک شکل گرفت که او با چند تن از دوستانش سرگرم بحث فلسفی بود و به خاطرش گذشت پیشرفت در بحث برایشان ممکن نیست، مگر آنکه بدانند ذهن قابلیت پرداختن به چه موضوعاتی را دارد و کدام مسائل از توانایی درک آنان خارج است.
او در این کتاب همه امتیازات را به تجربه عملی می دهد و می گوید: آنچه ما عملا و از را حواس پنجگانه و بصورت تجربی بدست می آوریم صحیح است. این طرز تفکر باعث گردیده که جامعه علمی و فکری انگلیس و حتی مردم آن نسبت به خیلی از گفتار ها و نوشتارها و ایده ها مشکوک باشند. البته نمی توان نقش این کتاب را در پیدایش دانشمندانی مانند نیوتن و...انکار نمود.
از سوی دیگر هم جان لاک و هم کانت به این نتیجه رسیدند که ذهن توانایی درک موضوعات « به آنسو رونده» یا فرا تجربی را ندارد.
بر این اساس موضوعاتی مانند خدا ، روح و...نمی توانند توسط بشر درک شود.
مخالفان لاک و کانت بر این باورند که ممکن است ما علم به خود نداشته باشیم و لی علم به علم خود داریم .ضمنا تفکرات منطقی می تواند ما را از وجود یا عدم وجود چیزهایی که به تجربه در نمی آیند آگاه سازد.
امیر تهرانی