شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

ما خیلی فقیریم!


امروز همراه همسر عزیزم  از مقابل کتابفروشی در خیابانی نزدیک به پل چوبی تهران رد می شدیم. ناگهان هردو متوجه شدیم که کتابفروشی خالی از هر مشتری است، و خاک بر سر وروی همه کتابهای جلوی ویترین نشسته است. گویی پتک فراموشی و از یاد رفتن  بر سر آنها زده اند. 

این صحنه بس غم انگیز مرا به یاد گفتار ی از صمد بهرنگی نویسنده معروف و فقید سرزمینمان انداخت که  در باره فقر گفته بود: 

"-فقر گرسنگی نیست، فقر خاکی است که بر کتابهای کتابفروشی می نشیند،

'فقر پوست موزی است که از پنجره اتوموبیل به خیابان انداخته می شود،

فقر بی شا م سر به بستر گذاردن نیست، فقر نداشتن فکر و اندیشه طی روز است..."

اگر اوضاع جهان از این قرار باشد ما جزو فقیر ترین ها هستیم ...

 امیر تهرانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد