شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

فاجعه در هنگام جراحی چشم من

گزارش حقیقی

کم کم متوجه شدم که هر دو چشمم دچارتاری شده اند. ایران نبودم بناچار به مرکز چشم پزشکی معروفی در خارج کشور مراجعه کردم ، گفتند هردوچشم شما آب مروارید آورده باید بفوریت عمل جراحی شوند.

با اطمینان بسیار بسیار بالایی که به یکی از پزشکان هم وطن داشتم به وطن باز گشتم. او برای چشم چپ وقت زود تر داد و گفت که سریعا باید عمل شود.

روز عمل با هزار امید به بیمارستان رفتم و درذهن می پروراندم که بزودی از شر تاری دید رها شده و مجددا می توانم بخوانم و در وبلاگهایم بنویسم و کار از سر گیرم....اما زهی خیال باطل!

عمل جراحی آب مروارید من دو ساعت نیم در اتاق عمل طول کشید. همسر ، خانواده ،مادر خواهران و برادران و اقوام همگی در نگرانی ...آنان از خود می پرسیدند : مگر یک جراحی آب مروارید بطریق فیکو بیش از نیم ساعت و یا چهل دقیقه طول می کشد؟

وقتی که پیکر بیهوش مرا از ریکاوری به اتاق بستری آوردند، دچار مشکل تنفسی بودم،طبق گفته عزیزانم که با من بودند ناخنهای من کاملا کبود شده بود( نشانگان نرسیدن اکسیژن به بدن) تنفس بشدت ناراحت بود، اکسیژن وصل کردند ، دکتر قلب آوردند و من تازه به هوش آمده و احساس می کردم از یک عمل جراحی قلب سنگین بیرون آمده بودم.

چهل و هشت ساعت بعد را در خانه به سختی گذراندم(بیمارستان مربوطه شب بیمار نگه نمی دارد).

طبق قانون متعارف خدمت آقای دکتر رفتم. تا مرا دید گفت: عمل شما سخت ترین عمل دوران زندگیم بود. از کت و کول افتادم از بس مته زدم...آب مروارید شما مًثل سنگ منجمد شده بود...چشم شما در حین عمل به چپ و راست می گردید ، اصلا کره چشم چپ شما پایه هایش آویزان و رها شده بودند... و آنگاه آهسته بطوریکه همسرم که در اتاق بود متوجه نشود گفت:" شما از این به بعد یک دید نسبی خواهید داشت."

با توجه به آن که خود من حدود ۱۷ سال در زمینه تجهیزات پزشکی و چشم پزشکی، دارو و درمان کار کرده بودم و حتی چند سال رییس هیئت مدیره یک شرکت تجهیزات چشم پزشکی بودم و از قضا شعبه نخست همان بیمارستانرا که در آن چشمم را عمل کرده بودند تاحدود زیادی خودم تجهیز کرده بودم ، فهمیدم که در هنگام عمل من فاجعه ای رخ داده است.

دوهفته صبر کردم و به چشم پزشک دیگری مراجعه کردم...او گفت: دید کامپیوتری چشم شما ۲۰ از ۱۰۰ است، یعنی هیچ! و درهنگام معاینه ناگهان از جای برخاست وگفت: پنج جای عنبیه شما پاره شده که بخیه کرده اند...بیش از این نمی توان بر سر یک چشم بلا آورد...این چشم دیگر درست شدنی نیست.

من هم مطالبی را که جراح چشم من گفته بود به ایشان گفتم تا دلایل را گفته باشم :" آب مروارید را مته زدم...چشم در بیهوشی به چپ و راست می رفت ...پایه های کره چشم آویزان بودند..."...ناگهان آقای دکتر عصبانی شد و گفت: آقا این مزخرفات چیه ؟ چشم شما را از بین برده اند...درست مثل این که با کارد و چنکا ل به جان چشم افتاده باشند.

روز بعد به مر کز چشم پزشکی معروف دیگری مراجعه کردم...خانم دکتری بادقت چشم را معاینه کرد و گفت: "حتما در اتاق عمل فاجعه ای رخ داده ولی من نمی دانم علت آن چیست .به همان چشم پزش مراجعه کنید."

نکته: ۹۵ در صد پزشکان معروف هر گز روی چشم عمل شده توسط وبخصوص دچار مشکل کار نمی کنند، مگر شش ماه گذشته باشد...

ادامه دارد...

امیر تهرانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد