روزی که پدر هسته ای و موشکی هندوستان به سیم آخر زد.
پرفسور عبدالکلام آزاد پدر هسته- ای و موشکی هند که شش سال رییس جمهور هند بود در یک سخنرانی مهم مردم کشورش را دوستانه و پدرانه به باد انتقاد گرفت و گفت:
"... شما جرأت ندارید در ماه رمضان در اماکن عمومی دبی چیزی بخورید. همچنین، جرأت ندارید که بدون پوشاندن موها در جده، تردد کنید؛ یا در واشنگتن، سرعت خودرویتان از پنجاه و پنج مایل در ساعت (88 کیلومتر بر ساعت) تجاوز کند و به مأمور راهنمایی و رانندگی بگویید: «تو مگر مرا نمیشناسی؟!»
شما پوست میوههایی را که در سواحل استرالیا و نیوزیلند میخورید؛ فقط در سطل زباله میاندازید.
آیا شما در خیابانهای توکیو آشغال میریزید؟
چرا شما در بوستون، بلیت تقلبی خریداری نمیکنید؟
ما کماکان داریم دربارۀ همان «شما» صحبت میکنیم. شمایی که سیستم یک کشور خارجی را در آن کشور، به راحتی قبول میکند؛ ولی در کشور خود، این کار را نمیکند.
شما که به محض بازگشت به هند، کاغذها و تهسیگار خود را بر زمین میاندازید.
هموطنتان را در حال مسافرت به سنگاپور، در نظر بگیرید. نامی برای او انتخاب کنید. چهرهای برای او در ذهنتان ترسیم نمایید. هنگامی که او از فرودگاه وارد سنگاپور میشود؛ هرگز تهسیگار یا تهماندۀ مواد غذایی خود را بر روی زمین نمیاندازد.
شما از خطوط متروی آن کشور، احساس غرور میکنید. شما پنج دلار برای عبور از خیابان اُرچارد، در بین ساعت پنج تا هشت بعدازظهر، میپردازید.
اگر بیش از زمان مقرر، در رستوران یا پاساژی که در برگۀ شناساییتان ذکر شده؛ توقف کنید؛ به محل پارکینگ بازمیگردید تا بلیت پارکینگتان را سوراخ کنید.
در سنگاپور، شما هیچ چیز نمیگویید؛ هیچ انتقادی نمیکنید؛ اینگونه نیست؟!"
من اینجا دنباله کلام پدر هسته ای هند را قطع میکنم چون می دانم که قطعا پرفسور عبدالکلام صد در صد
در ادامه سخن می خواهد بگوید:
پس چرا شما در کشور خودتان این چنین نیستید؟
من جواب پر فسور را با پرسش می دهم: جناب پرفسور! مگر قرار است هند هم مانند سنگاپور شود؟ مگر قرار است در این طرف دنیا هم ما یک ژاپن، یک اطریش، یک دانمارک، یک نروژ، یک بلژیک و... داشته باشیم؟ چه فرمایشاتی می فرمایید!
امیر تهرانی