شبه یادداشتها
برخی اوقات بعضی از ما انسانها کار را از سر دل سیری و یا فقط بخاطر آنکه دیگران استفاده می کنند بدون رعایت ضابطه و قاعده لازم په پایان می بریم.
ولی هیچ بعید نیست که آن محصول فاقد ضوابط اصولی نصیب خودمان و یا یکی از عزیزانمان گردد.
اشتباه غیر قابل جبران آن نجار
یک نجار مسن به کارفرمایش گفت که می خواهد بازنشسته شود تا خانه ای برای خود بسازد و در کنار همسر و نوههایش دوران پیری را به خوشی سپری کند.
کارفرما از اینکه کارگر خوبش را از دست می داد، ناراحت بود ولی نجار خسته بود و به استراحت نیاز داشت.
کارفرما از نجار خواست تا قبل از رفتن خانه ای برایش بسازد و بعد بازنشسته شود. نجار قبول کرد ولی دیگر دل به کار نمی بست، وچون می دانست که کارش آیندهای نخواهد داشت، از چوب های نامرغوب برای ساخت خانه استفاده کرد و کارش را از سر سیری انجام داد.
وقتی کارفرما برای دیدن خانه آمد، کلید خانه را به نجار داد و گفت: این خانه هدیه من به شما است، بابت زحماتی که در طول این سال ها برایم کشیده اید. نجار خشکش زد؛ چون او در تمام این مدت در حال ساختن خانه ای برای خودش بوده و حالا مجبور بود در خانه ای زندگی کند که اصلاً خوب ساخته نشده بود.
امیر تهرانی