شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها :۲۲ مرداد ۱۴۰۰ شمسی :از دیروز : مردناشناس در راه آهن مرکزی شهر لاهه هلند


شبه یادداشتها

۲۲ مرداد ۱۴۰۰ شمسی

از دیروز

مردناشناس در راه آهن مرکزی شهر لاهه هلند

سالها پیش   روزی در ایستگاه مرکزی را ه آهن لاه هلند می خواستم باقطار به آمستردام بروم و خود را به فرودگاه بر  سانم. تقریبا زمانی بود   که تلفنهای عمومی تازه کارتی شده و با استفاده از کارت اشخاص             می توانستند تلفن کنند . 

ولی پیش از سوار شدن قطار باید یک تلفن فوری و حتمی به کارمند هلندی شرکت   می کردم. ولی از آنجا که شارژ کارتم تمام شده بود عملا نمی توانستم از تلفن عمومی استفاده کنم.در آن زمان فقط بانکها کارت شارژ می فروختند و در آن ساعت بانک راه آهن تعطیل شده بود،یک تلفن هم با سکه کار می کرد و من سکه به اندازه کافی نداشتم.

حدود سه یا چهار دقیقه در اطراف تلفن ها قدم زدم که ناگهان متوجه شدم مردی حدود پنجاه سال از محل توقف قطار ها که به هیچوجه مشرف به سالن اصلی نبود وارد سالن شده و نگاهش را بر من متمرکز کرده و بسوی من در حرکت است ....

وقتی به من رسید پرسید: شما می خواهید تلفن کنید وکارت تلفن ندارید؟ ومن  پاسخ مثبت دادم ، او نیز  کارت تلفن خود را به من داد و  گفت: از کارت من استفاده کنید،

گفتم: پس هزینه آن را من به شما می پردازم

گفت: آقا ما همه انسان هستیم و وظیفه داریم به یکدیگر کمک کنیم . شما هم در جایی دیگر به یک نفر که نیاز دارد کمک کنید.

پس از آن که تلفن کردم از او تشکر فراوان کردم و او با لبخندی گفت: وظیفه بود.کاری نکردم.

امیر تهرانی

ح.ف



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد