شبه یادداشتها
۲۱ مرداد ۱۴۰۰ شمسی
از دیروز از دیگران
تصادف اتوموبیل کلید خوشبختی بود
یکی از دوستان که اخیرا از جهان رخت بر بست و به سرای دیگر شتافت، تعریف می کرد زمانی در دوره جوانی در حالی که آس و پاس بوده و بر اتوموبیلی ارزان قیمت سوار و در خیابانی در آلمانی بی هدف و سرگشته اتوموبیل می رانده نا گهان با اتومبیل یک دوشیزه جوان آلمانی تصادف می کند که هم اتوموبیلش از اتوموبیل او بسیار بهتر بود ه و هم سرو وضع و شکل و قامت و هیکلش،
خودش می گفت: از همان ابتدا فهمیدم که گیر افتاده ام. اگر پلیس راهنمایی مرا مقصر تشخیص دهد بزرگترین مشکل من تعمیر ماشین طرف مقابل خواهد بود که از عهده اش برنمی آمدم.
از اتوموبیل که پیاده شدیم با هم دست دادیم و هردو اظهار تاسف کردیم. باید صبر می کردیم تا متخصص راهنمایی رانندگی برسد و گزارش تهیه کند. بنابر این به او پیشنهاد کردم که به کافه آن طرف خیابان رفته و قهوه ای نوش جان کنیم. او هم پذیرفت ...
در کافه خود را معرفی کردم او هم همین کار را کرد ، گفتم هنوز ازدواج نکرده ام، او هم گفت که ازدواج نکرده است.گفتم : شاید بتوانیم بر ای هم زوج و همسران خوبی باشیم. پاسخ داد: شاید. و ما دو ماه بعد باهم ازدواج کردیم و آز آن زمان به بعد در هایموفقیت یکی پس از دیگری بروی من باز شد.
پس در تصادفها نیاز به اینهمه جار و جنجال نیست، چون خود تصادفات در حد خود این روزها مصیبتند.
امیر تهرانی
ح.ف
سلام

جالب بود ولی همیشه به این شکل رقم نمیخورد.
اگر در ایران بود که ممکن بود خیلی مشکلات پیش بیاید و از هر هزار تا یکی اونجور میشه.