شبه یادداشتها
۲۷ تیر ماه ۱۴۰۰ شمسی
چرا از رفتن از این جهان می ترسیم؟
پورسینا دانشمند و پزشک نامدار ایرانی:
"از نظر من کیفیت زندگی مهم است و نه کمیت و مقدار آن...من می دانم که عمر طولانی نخواهم داشت."
(وقتی او در ۵۷ و یا ۵۶سالگی در گذشت کتابهای او در زمینه پزشکی همراه با کتاب حاوی محمد زکریای رازی کتابهای جامع ، اصلی و مرجع برای تدریس به دانشجویان پزشکی و معالجه مردم جهان بودند و این موفقیت تا هفتصد سال پس از پورسینا ادامه داشت."
نیچه نویسنده آلمانی نیز در این ارتباط کلامی دارد:
-"زندگی ات را به کمال برسان و به موقع بمیر! » همان طور که زوربای یونانی با گفتن این حرف تاکید کرده است:«برای مرگ چیزی جز قلعه ای ویران به جا نگذار!»"
و
-ژان پل سارتر فیلسوف و نویسنده فرانسوی گفته است:
آرام آرام به آخر کارم نزدیک می شدم... یقین داشتم که آخرین تپشهای قلبم در آخرین صفحه های کارم ثبت می شود و مرگ فقط مردی مرده را درخواهد یافت.»
البته دیگران هم دلایل خود را دارند که با علت های برشمرده فوق فرق
می کند...
خود من متواضعانه و درنهایت ادب و با عرض ارادت می گویم بخش بزرگ وظیفه ام را که به کار و حرفه ام مربوط می شده نسبت به کشورم و مردمم و خانواده ام انجام داده ام...
شاید بخش کوچک باقیمانده آن نوشتن موضوعاتی باشد که شاید جوینده ای را بکار آید و دیدن جاهایی باشد که ندیده ام و این که شاهد موفقیت های فرزندان ، خانواده و بستگانم باشد...
ولی باید اعتراف کنم همان گونه که آگاتاکریستی نویسنده فوق العاده موفق انگلیسی در سن هشتاد سالگی گفته بود: چه کسی دوست ندارد وقتی که شب سر بر بالین می گذارد به فکر صبحانه خوشمزه فردا ، بوی مست کننده قهوه و نان تست و مربا ی خوشمزه نباشد.
از همه مهمتر دیدن عزیزانی که به آنان عشق می ورزیم و دوستشان داریم و برایشان نگران هستیم: مسئله این است : تکلیف آنان چه می شود؟
...آنهم در این جهان پر از مشکل و مسئله که همچون هجوم ملخ های زشت از درو دیوار می بارند...!!!
اما حرف بزرگان هم درست است...اگر از زندگی بهره و لذت کافی برده باشیم و جام حیات را به اندازه لازم نوشیده باشیم از مرگ بسیار کمتر خواهیم ترسیم.
برنامه ریزی و کوشش به ما چنین امکانی را خواهد بخشید...البته این نو جوانان و جوانان اند که باید از هم اکنون آغاز کنند...
امیر تهرانی
ح.ف
امیر تهرانی
ح.ف
۱