شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

چرا نیست ، چرا نمی شود، چرا نداریم؟

برخی اوقات فکر می کنم اگر چیزی را که آرزویش را دارم بدست  آورم ، این بدست آوردن مانند رسیدن به گنج شایگان و ورود به بهشت های تازه با طراوت است.  راستش می تواند چنین باشد و بشود. چون  دستیابی به نداشته ها می تواند معجزه ای کند  که   جریان زندگی مادر   مسیری مجلل و باشکوه و رویایی به جریان افتد.

در باز دید از نوشتارهایی   که از کارهای علمی پورسینا و در وبلاگ مربوطه اش آورده ام به نوشته زیر برخوردم که تاریخ انتشار آن به یکی دوسال پیش بر می گردد. در جایی از آن  نوشته پاسخ پرسش خود را یافتم. البته اگر بپذیریم که مانند پور سینا به جهان نگاه کنیم:

"چرا بعضی چیزها وجود ندارند؟ علت نیستی ها چیست؟

پورسینا فیلسوف و پزشک نامدار ایرانی در کتاب اشارات و تنبیهات خود موجودات را به واجب ممکن و ممتنع تقسیم کرده است. خلاصه نظرات او این است که:
-اگر چیزی برای وجود داشتن فقط و فقط به خودش و ذات خود ش بستگی داشته باشد و جود ش واجب باشد و چیزی دیگر آنرا بوجود نیاورده باشد آن واجب الوجود است.


-اگر موجود وجودش علت داشته باشد و جودش معلو ل باشد ممکن است وجود پیدا کند و ممکن است وجود پیدا نکند و وجوش وابسته به علت وجودی آن است.


- از دیگر سوی یک موجود که علت دارد و ممکن الوجود است به همان اندازه که امکان وجود دارد به همان اندازه امکان دارد در عدم بماند و وجود پیدا نکند.
هم چنین   می دانیم اگر چیزی موجود بشود علت دارد، ولی آیا چیزی که بوجود نمی آید و در عدم باقی میماند نیز علتی دارد که در نیستی باقی میماند؟
( این همان نکته است که می تواند تسلی بخش همه ندارها در ارتباط با آنچه ندارند باشند و یا این که آنان  را به فکر وادارد که چرا چنین حکمی بر آنان تحمیل شده است؟ )

 باز پورسینا توضیح می دهد  ؛ چرا بعضی چیز ها     وجو د ندارند؟ و دو پر سش مطرح می کند:

آیا چون علت وجودی آنها موجود نیست این ها در عدم بسر می برند؟ 

و یا این که نیستی و عدم به ذات خود آنها بستگی دارد؟

چون نیستی چیزی نیست که حتما از ویژگیهای ممکن الوجود ها باشد، پس این عدم و نیستی از کجا آمده است؟

اصلا و دریک کلام: آیا نیستی هم علتی دارد؟ و منشاء آن چیست و کجاست؟

( آیا اگر ما دارای امکانی نیستیم ،  چیزی را نداریم ، ثروتمند نیستیم، کاملا سالم نمی باشیم، آیا این نداشتن هم  علت پنهانی دارد که ما بر آن آگاهی نداریم؟)

بعضی از متفکران و فیلسوفان پاسخ داده اند که نبودن علت برای ایجاد و بوجود آمدن چیزی همان علت نیستی و عدم آن است. 
چون وقتی علت ایجاد چیزی وجود ندارد آن چیز یعنی معلول و یا ممکن الوجود هم بوجود نخواهد امد.
( اگر چنین است ، چه عاملی باعث و بانی نداشته های ما است؟ خدا، جهان، روزگار، و یا خودمان؟  چون روانشناسی موفقیت اصرار دارد به ما بقبولاند که اگر نداریم بخاطر آن است که خود نخواسته ایم. ولی خیلی چیزهایی هم هست که  از دست ما خارج است. یعنی نداشتن و کمبود ها برخی  اوقات در حیطه اقتدار ما نیست.  آیا جهان ، روز گار و یا سرنوشت در اینطور مواقع مارا تحت سیطره اصل ممنوعیت قرار داده اند.؟)
اصل ممنوعیت در فیزیک ذرات بنیادی
در فیزیک ذرات بنیادی اصلی بنام " اصل ممنوعیت " و جود دارد که می گوید هر ذره نمی تواند هر گونه که بخواهد تجزیه شود.
مثلا ذره الکترون نمی تواند تجزیه شود. پروتونها نمی توانند تجزیه شوند. یعنی تجزیه به ذرات دیگر برای آنان ممنوع است. و الا همه عالم که از الکترون و پروتون تشکیل شده ظرف چند دقیقه متلاشی می شد.

و یا این که یک ذره طی یک ثانیه تجزیه می شود آنهم فقط به دو ذره مشخص و تجزیه آن به هیچ صورت دیگر ممکن نیست.

 در حالی  که ذره ای پس از سالها تجزیه می شود و آنهم به ذرات بخصوصی و این قاعده هیج وقت تغییر نمی کند. این اصل ممنوعیت است.

راستش این ممنوعیت های دنیای ذرات بنیادی  صد در صد به سود جهان و موجودات است و اصلا علت بقای آنان است.

آیا نبودن ها و نداشتن ها در زندگی ما انسانها   نیز همین گونه اند  و اصلا ممنوع اند که بوجود آیند؟ 
چون اگر بوجود می آمدند نیستی و خرابی ببار می آورده اند.
برای مثال :اگر ما نیز ثروتمند بودیم ، یک جای جهان و یا بخشی و یا تمام زندگی ما زیر و رو می شد؟
 و یا این که همه این سخنها اثر دل خوش کن است ؟
و تمام این بحث ها به دید گاه انسان از جهان بستگی دارد. شاید دیدگاه ما از جهان و احکام آن عوض شود ، اوضاع جهان نیز عوض شود.
آیا واقعا در همه موارد وضع بر همین منوال است؟
امیر تهرانی0


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد