شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

از بی احساسی تا خشونت راهی نیست


چرا ابن همه خشونت وجود دارد؟

یک رابطه‌ی منطقی میان بی‌احساسی و خشونت وجود دارد. این حادثه با  ناباوری به ارزشها  شروع می شود که  بسیار بسیار  خطرناک است.  چون این گونه زیستن است که  بی احساسی را  پدید می‌آورد؛... و بی‌احساسی  بیرحمی و خشونت  ایجاد می‌کند. این همان پدیده زورگویانه کنترل عقل و فکر است.

همه اینها زمانی رخ می دهد که انسان تحت بمباران های فکری هدفمند به یک حالتی برده می شود که در روانشناسی  مرز " سرگشتگی و پریشانی " نامیده می شود. این گونه است که گرگی درون کالبد آدمی متولد می شود.

چون در این مرحله انسان آماده پذیرش هر طرز فکر  ی است که به او القاء  می شود. او دیگر خودش نیست، بلکه زنجیر عقل و فکرش بدست مربیان نامریی است که از او یک انسان بی احساس و فاقد ارزش ها می سازند.

شوربختانه کدر سطح اجتماع همه نوع ابزاری تقریبا مجانی وجود دارد تاچنین  بی احساسی و ریزش باورها را در بشر ایجاد کند.

از شوک حاصل از بعضی اشکال هنر مدرن، پورنوگرافی و هرزگی گرفته تا افکار آزار دهنده جنسی و ناهنجاری های  مفرط در ترورها و قتل‌ها و جنایت ها و...همه حاصل همین بمباران های فکری هستند.

  این زمان است که زندگی درونی خشک می‌شود و  احساس با ارزش بودن  رو به کاهش است و بی‌احساسی رو به فزونی! 

دیگر  فرد نمی‌تواند بر دیگری تاثیر بگذارد یا حتی تماسی اصیل داشته باشد،  و در نتیجه خشونت مانند ضرورتی دیوآسا برای ارتباط شعله‌ور می‌شود، سائقی آتشین که تماس را با سرراست‌ترین شیوه ممکن ، به دیگری تحمیل می‌کند.

 خشونت جایگزین نهایی و ویرانگری‌ست که ناگهان سر بر می‌آورد تا خلأیی را که هیچ گونه وابستگی و رابطه‌ای در آن نیست، پر کند.

(با استفاده از متن نویسنده ای بنام رولومی)

امیر تهران

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد