شبه یادداشتها  : دیروز و امروز

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی
شبه یادداشتها  : دیروز و امروز

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها ۲۰ دی ماه ۱۴۰۰ شمسی حقیقت چیست. آیا ما می توانیم حقیقت را درک کنیم؟



شبه یادداشتها

۲۰ دی ماه ۱۴۰۰ شمسی


حقیقت

آیا ما می توانیم به حقیقت دسترسی پیدا کنیم؟ اگر می توانیم...  چگونه  این کاربزرگ و اصلی را می توان انجام داد؟ 

اصلا حقیقت چیست؟ 

چگونه تشخیص داده می شود؟

از جمله تعریفهایی که برای " حقیقت" آورده شده " مطابقت با واقعیت " است. لابد خواهید پرسید: واقعیت چیست؟

فرص کنید در شبی نیمه تاریک در کوچه ای در حال حرکت هستید، که ناگهان از دور  چیزی را می بینید . بنظرتان می رسد که موجودی متحرک باشد . فاصله کم می شود و شما متوجه می شوید که او یک انسان است . در حالی که در لحظات اولیه تخیل شما به شما می گفت : این مثل یک شبح است. سپس وقتی فاصله کمتر می شود(مشاهده حقیقت آسانتر می شود) شما در می یابید که او یک مرد است، وقتی فاصله کمتر می شود متوجه می شوید که پالتو بر تن دارد ...با کمتر شدن فاصله و رسیدن به یکدیکر متوجه می شوید که آقای...همسایه شماست.در این زمان در مقابل و مواجه با حقیقت  و واقعیت قرار دارید.

اکنون پرسش این است که شناختن یک شی یا وجود ی متحرک و پی به حقیقت آن (موضوع فوق)بردن زمانبر است و احتیاج به صبر و حوصله دارد و مرحله به مرحله همراه با مشاهده دقیق و تفکر در باره آن دارد.

اگر چنین است چرا ما هر مطلبی را که می شنویم، هر خبری که می خوانیم ، هر حرفی که هر کس می زند بلافاصله آنرا می پذیریم؟

امیر تهرانی

ح.ف


آیا می توان خردمندی را آموخت و یاد گرفت؟ یک شبه نمی توان بودا شد...ولی...


شبه یادداشتها

۱۹ دی ماه ۱۴۰۰ شمسی


آیا می تواند  خردمندی را آموخت و یاد گرفت؟

یک پژوهشگر معروف  بنام گروسمن که در زمینه آموزش و یاد گیری خرد تحقیقات بسیاری کرده می گوید: 

"نباید انتظار داشت که یک شبه به بودا تبدیل شویم ولی می توانیم کمی خردمند تر شویم."

تجربه نشان داده خرد و خردمندی قابل پرورش در وجود انسان است. برای رسیدن به این مرحله طلایی  به موارد زیر  نیاز است که باید در خودمان آنها را مانند برنامه و بتدریج تعبیه کنیم:

- آگاهی و علم و دانش  بیشتر نسبت به امور زندگی

-درک بیشتر زمان و وضعیت خودمان

-کنترل احساسات 

-مشکل را از بعد بزرگتر و از نظر آینده نگریستن

-به عواقب اقدامات فوری و آنی و عکس العمل های احساساتی فکر کردن

-تقویت هوشمندی بیشتر ذهن خودمان

-مطالعه زندگی انسانهایی که از مشکلات رهایی یافتند

- برنامه ریزی بر اساس بررسی ، ارزیابی و عملگرایی علمی

- اقدام در بهترین زمان ممکن


امیر تهرانی

ح.ف


-

شبه یادداشتها : کرونا سراغ ما هم آمد



شبه یادداشتها

کرونا سراغ ما هم آمد

علیرغم تزریق دونوبت واکسن فایزر و رعایت پروتکل های بهداشتی در حد توان همه اعضای خانواده من به کرونا مبتلا شدند ...از نوه عزیز دوساله من که چهل و  ساعت نخست حتی آب هم نمی نوشیدتا خود من که ۸ روز در بیمارستان بستری شدم...۵ روز بخش مراقبت های ویژه و ۳ روز در بخش عمومی...وهمسر عزیرم و عروس مان که   در خانه بستری بودند و دستورات پزشک را انجام می دادند...

خوشبختانه عطسه های آسمانی به فریاد دو پسرم رسید و  آنان  فرم سبک از کرونا را تجربه کردند.

متاسفانه ۶ یا ۷ روز من اشتباها معالجه شدم...یعنی غیر تخصصی....تا این که تنگی نفس به سراغم آمد و  ناچارآمبولانس را خبر کردند.

۵ روز اول در بخش مراقبت های ویژه خیلی سخت گذشت...دو  نکته مثبت   به کمک من امد یکی لطف خدا بود که اکسیژن خون به زیر ۹۰ نرسید  و دیگر این که گروه پزش و اغلب پرستاران  از خانم و آقا افراد دلسوز و مهربانی بودند همواره به من امید می دادند. 

در همان بخش بیمارانی بودند که سرفه هایی شبیه به شبه اسب داشتند. من از صمیم قلب همه آنان را دعا می کردم.

ریه های خود من تا ۵۵ در صد در گیر پنومونی شده بودند که آثارش هنوز باقی است. بنابراین باید هوشیار بود. این بدترین پاندمی تاریخ بشر است . نمی توان آنرا سرسری گرفت.

اتاق شفا

در مقابل من اتاقی بود که همسرم چند ساعت در آن بستری شد و پس از دریافت سرم و داروها و انجام سی تی و این که مشخص شد خوشبختانه ذات الریه یا همان پنومونی ندارد پزشک معالج که همان پزشک من بود او را مرخص کرد. 

در این اتاق ظرف ۵ روز که من در بخش مراقبت های ویژه بود افراد متعدد بستری شدند ولی  همه کوتاه مدت در آن اتاق می ماندند و اجازه مرخصی به آنان داده می شو ! و من خوشحال از آن که  آنان به نزد خانواده خود بر می گردند. 

در کنار اتاق من دختر دوازده ساله ای بستری  بود که گویا دو روز پیش از من به بیمارستان آورده شده بود.نگرانش بودم و این نگرانی را عمیق تر در چهره مادر و پدرش می دیدم. خوشبختانه دوساعت پیش از ان که من به بخش عمومی منتقل شدم و خبر منفی شدن پی سی آر  من برسد او را مرخص کردند.شادمان شدم  و بر ایش دعا کردم.

دیگر این که پزشک متخصص ریه که پزشک معالجه من بود یکی از بهترین متخصصین در این زمینه بود و اخلاقی آسمانی داشت. هرگاه که برای ویزیت و بررسی می آمد لبخند بر  لب داشت  در چهر ه اش امید موج می زد. می گفت: قبل از شب سال نو (مسیحی) شما را به نزد خانواده می فرستم و همینطور هم شد.(اکنون در خارج از وطن عزیز هستم).


حرف بعد از این همه توضیحات

عزیزانی که این گزارش را می خوانید توجه داشته باشند که برای ایجاد دل ضعفه و دل غشه اینها را ننوشتم! بلکه اگر نوشتم می خواستم بعنوان وظیفه بگویم : هرگز نمی ارزد که یک میهمانی ، یک سفر ، یک گردش و...برویم و به این بیماری بسیار زجر آور و خطرناک مبتلا شویم. 

آنان که در بخشهای سی سی یو و آی سی یو (خط مقدم مرگ ) بستری شده و نجات یافته و آنانی که در بخش مراقبت های ویژه بستری می شوند اکثرا نمی توانند  لحظه ای   بدون اکسیژن بسر برند  و اینان هستند ک۶ سنگینی این بیماری را درک کرده اند.

از سوی دیگر با منفی شدن پی سی آر  اثرات بیماری مانند پنو مونی ،تنگی نفس ، درهم ریختگی قلب و ریه ، لرزش اعصاب ، خستگی ، و... مدتها با بیمار مبتلا خواهد بود(در هر بیماربه نوعی) واین زندگی را بسیار سخت می سازد.

بنابر این بجز آنانی که واقعا برای گذران زندگی ناچار به حضور در محل کار هستند هرکس که اجباری ندارد ماندن درخانه، عدم شرکت در میهمانیها و...به منزله دورماندن از این بیماری است.

همیشه تندرست وسلامت باشید!

امیر تهرانی

ح.ف