شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها :۲۵ تیر ماه ۱۴۰۰ شمسی: از دیروز: پول می دهی یا فوتش کنیم؟


شبه یادداشتها

۲۵ تیر ماه ۱۴۰۰ شمسی

از دیروز:

پول می دهی یا فوتش کنیم؟

پدرم که روانش شاد تعریف می کرد: 

"وقتی من جوان بودم و حدود بیست و پنج سال داشتم دو بظاهر درویش با کشکول و ریش بلند و گیسوان آویخته و لباسی بلند که بر روی آن طلسمات نقش شده هریک شمعی روشن در دست گرفته و در کوچه و خیابان می گشتند. این دو به هر کس که می رسیدند نگاهی عمیق به چشمهای او کرده و باصدای که بیشتر شبیه به تنوره دیو بود در مقابل صورت آن شخص فریاد می کشیدند : می دهی یا فوتش کنیم؟

 یعنی پول می دهی یا شمع زندگیت را فوت کرده و خاموش کنیم.

مردم نا آگاه نیز از ترس دست در جیب کرده هر چه داشتند در چنته آن دو نادرویش می ریختند.

تا این که یک روز من نیز نا گهان آن دو درویش را در مقابل خود دیدم که با دیدن و رسیدن به یک قدمی من فریاد زدند: می دهی یا فوتش کنیم؟

من نگاهی به دو درویش کرده گفتم : لازم نیست شما  زحمت بکشین ! من خودم فوتشان می کنم. و بلافاصله فوتی کرده و هرد  و شمع را خاموش کرده و گفتم : من عمری را که به دست شما دونفر باشد نمی خواهم.

دو درویش به هم نگاهی کرده و گفتند: آفرین بر تو جوان باهوش و آگاه! بیست سال ما با این حیله مردم را سر کیسه کرده و پول می گیریم.هیچ کس اعتراضی تا به امروز نکرده بود. و امروز تو طلسم ما را باطل کردی."

امیر تهرانی

ح.ف

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد