شبه یادداشتها
۲ تیر ماه ۱۴۰۰ شمسی
نجات از بیدا د گرما و هوای خفه!
امروز برای اسکلروتراپی به آنطرف شهر رفتم، همراه فرزند عزیزم ...با تاکسی رفتیم و با تاکسی بر گشتیم ، را ه طولانی بود، قدری هم ترافیک! در مسیر باز گشت از شدت گرما و بویژه دم هوا و خفکی آن واقعا به مرز نفس بندان رسیده بودم. پای مجروح و بانداژ شده ، درون تاکسی، و هوایی که بشدت شرجی و گرم بود. همه دست بدست هم داده و مرا کلافه کرده بود.
وقتی به خانه رسیدیم، ناگهان هوا تیره و تار شد، ابر های متراکمی در آسمان ظاهر شدند، هوا خنک شد و نسیمی وزید...و بارش باران معجزه گر آنهم در دوم تیرماه از پهنه آسمان بر زمین فرروریخت...
گرما گر یخت و هوای خنک دلپذیر فضا را فرا گرفت، خفکی به تنفس راحت تبدیل شد...
قدیمیها می گفتند: آب یعنی آبادانی! بر این جمله باید بندهایی دیگر نیز اضافه کرد: مثلا آب یعنی نفس کشیدن...
امیر تهرانی
ح.ف