شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

وقتی پیامبری گزیده می شود:


نیچه نویسنده آلمانی گزارش کرده است:

"زرتشت روزی از گرما در زیرِ انجیربُنی خفته بود و دستها را بر چهره نهاده، که ماری دررسید و گردن‌اش را گزید، چنان‌که زرتشت از درد فریاد کرد.

چون دست از چهره برگرفت، مار را دید. مار چشمانِ زرتشت را بشناخت و ناشیانه به خود پیچید و رو در گریز نهاد.

زرتشت گفت:«مرو که هنوز سپاس‌ات نگفته ام! تو مرا به هنگام از خواب برخیزاندی. من هنوز راهی دراز در پیش دارم.»

مار غمگین گفت: «راهی چندان در پیش نداری. زهرِ من کُشنده است.»

زرتشت لبخندی زد و گفت:«کجا دیدی که اژدهایی از زهرِ ماری مرده باشد! بیا زهر ات را باز گیر! تو نه چندان توانگر ای که آن را به من بخشی.»

آنگاه مار دیگر بار بر گردن او افتاد و زخم‌اش را مکید."

دوهزار سال، دشمنان عیسی اورا دوغگو، زنازاده، شارلاتان، حقه باز، موجودی افسانه ای و... معرفی کردند و آخر سر با پرداخت خسارتی گزاف مجبور شدند زهر خود را پس بگیرند.

امروزه ما ران هدفی دیگر انتخاب کرده اند و گزش را آغاز نموده اند، باشد که در برهه ای دیگر پس بگیرند.

امیر تهرانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد