شبه یادداشتها
در ستون داستانهای جالب یک سایت آموزنده گزارش زیر را آورده بود که عینا نقل می شود:
"یکی از دوستانِ کاناداییم، یه قانونِ جالب واسه خودش داشت!قانونش این بود کـه:باوجودِ داشتن همسر، دو بچه و زندگی مستقل و کارِ پر مسئولیت ماهی «یک شب» باید خونه پدر و مادرش باشد!
می گفت کـه کارهای بچههارو انجام میدم و خودم تنها به خانه خودمان می روم و مثل دورانِ بچگی و نوجوانی … چندین سال است که این قانون رو دارم، هم خودم و هم همسرم!
می گفت: خیلی وقتها هم کار خاصی
نمی کنیم! پدرم تلویزیون نگاه میکند و من کتاب میخونم، مادرم تعریف میکند، ومن گوش میدهم، من حرف میزنم و مـادرم یا پدرم چرت میزنند و شب می خوابیم… صبح صبحانهای می خوریم، بعد برمیگـردم بـه زندگی!
دیروز روی فیسبوکش دیدم یه “عکس” گذاشته بودبا یک نوشته که بر اساس آن متوجه شدم مادرش چند ماه پیش فوت شده بود.
برایش پیام دادم کـه بابتِ درگذشت مادرت متاسفم و همیشـه ماهی یک شبی رو کـه گفتـه بودی بـه یاد دارم…
جوابی داده، تشکری کرده و نوشته بود: «مادرم توی خاطراتِ محدودش از اون شبها بـه عنوانِ بهترین ساعتهای سالها و ماههای گذشته اش یاد کرده»و دوستم اضافه کرد که بود :
"اگر راستش را بخواهی “بیشتر” از مادرم برای خودم خوشحالم کـه از این «فرصت و شانس»نهایتِ استفاده رو بردهام…!!
امیر تهرانی
منبع: talab.org