شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها : دیروز و امروز

یادداشتهای روزانه از خرداد سال ۱۴۰۰ شمسی

شبه یادداشتها(۴) ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ شمسی: بزرگترین دروغ جهان چیست؟



شبه یادداشتها(۴)

۱۹ خرداد ۱۴۰۰ شمسی

بزرگترین دروغ جهان چیست؟


پائلو کوئیلو در کتاب کیمیاگر و از قول کاهن یا پادشاه سالیم بزرگترین دروغ جهان را این گونه توصیف می کند :

...بزرگترین دروغ جهان این است که در یک لحظه اجاز ه بدهی 

پیرمرد نیز خواندن بلد بود شاید پیش تر آن کتاب را هم خوانده بود .

اگر آن طور که میگفت, کتابی خسته کننده بود, هنوز برای مبادله آن با کتابی 

د  یگری  فرصت داشت .

یپرمرد ادامه داد این کتاب درباره چیزی صحبت می کند  که تقر یبا همه کتابها دیگر از آن صحبت می کنند.

از ناتوانی آدم ها, در انتخاب سرنوشت خویش

و سر انجام کار ی می , کند که تمام مردم دنیا بزرگتر ین دروغ جهان را باور کنند .

جوانک شگفتزده پرسید : بزرگتر ین دروغ جهان چیست؟ 

این است که  در لحظه مشخصی از زندگیمان اختیارمان  را بر زندگی خود از دست می دهیم  و از آن پس سرنوشت در, زندگی ما فرمانروا می شود .این  بزرگتر ین دروغ جهان است .

جوانک گفت برای من اینطور نشده! می خواستم کشیش بشوم, و من تصمیم  گرفتم, چوپان بشوم .

ییرمرد گفت این طور بهتر است, چون تو سفر کردن را دوست دار ی

جوان اندیشید  فکرم را خوانده 


آیا می توان عمر جاودان داشت؟

می دانیم  که حسب تعلیمات دینهای بزرگ ، خداوند نه جسم است ، نه ماده است، نه مرکب است و نه چیزی که بتوان اورا دید ، عکسی از او انداخت، فیلمی از او تهیه کرد...او هیچ یک از این ویژگیها را ندارد. اما یک چیز بسیار بسیار مهم و اصلی دارد...و آن "روح "است. چون خود او می گوید" من از روح خودم نفخه ای در آدم دمیدم." بنابر این خدا روح دارد. و روح است یعنی نفخه ای ، جرعه ای، مشتی ، اندکی از روح بزرگ و بی انتهای اوست که به ما زندگی و حیات بخشیده است.

از این روح الهی در ما هم هست ، با این تفاوت که میزانش در مقایسه با روح خدا هم چون پشه ای بر  فرازد اقیانوس است ، و دیگر آن که همین اندک روح نیز باز به نزد خود او باز می گردد. 

یعنی اگر او اراده کند که این اندک روح در ما بماند و ما را ترک نکند ، زندگی ابدی و حد اقل عمری  تا پایان جهان حتمی است. 

مشکل در این است که آیا جسم ما عمر یک میلیارد ساله را می تواند تحمل کند؟

شاید بخاطر همین بوده که خیام شاعر نکته سنج ایرانی آرزوی بازگشت دوباره کرده و گفته است:

ایکاش که جای آرمیدن بودی                     این راه دراز را رسیدن بودی

کاش از پی صد هزار سال از دل خاک      یک لحظه مجال بر دمیدن بودی


امیر تهرانی

ح.ف



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد